باورتان میشود طبق آماری که اداره آمار کار ایالات متحده ارائه داده است، تقریبا 20% از مشاغلی که جدیدا راهاندازی میشوند در دو سال اول، 45% از کسب و کارها در پنج سال اول و 65% از آنها در طول 10 سال اول شکست میخورند؟! و تنها 25% از کسب و کارهای جدید بیش از 15 سال عمر میکنند! اما چه اتفاقی میافتد که خیلی از کسب و کارها با چنین شکستهایی روبهرو میشوند و برخی هم مثل فیسبوک اینقدر سریع پیشرفت میکنند و تبدیل به غولهایی میشوند که کسی یارای رقابت با آنها را ندارد؟ بله دانستن رازهای موفقیت در کسب و کار به مدیران کمک میکند چنین تجربههای مثبت و موفقی داشته باشند.
اگر دوست دارید جزو این 25% باشید، باید راه های موفقیت در کسب و کار را بدانید و آنها را به خوبی اجرا کنید. مهم نیست در چه سنی کسب و کارتان را راه بیندازید، در چه زمینهای کار کنید یا چه هدفی داشته باشید، مهم این است که نهایت تلاشتان را برای رسیدن به هدف داشته باشید و روی زیبای موفقیت را ببینید. با من برای طی کردن راه موفقیت در کسب و کار همراه باشید.
مهم نیست که تازه شروع کردهاید یا فردی حرفهای هستید و از قدیم کسب و کارتان را داشتهاید، برای موفقیت باید یک سری قوانین را رعایت کنید. به نظر شما چرا افرادی مثل بیل گیتس، آنتونی رابینز، اینشتین یا حتی والت دیزنی اینقدر محبوب و مشهور شدهاند؟ مسلما به خاطر دستاوردهایی که داشتهاند. اما همیشه وقتی به سخنان بزرگان در مورد کسب و کار نگاهی میاندازیم، میبینیم که یک سری عامل خاص و تکراری وجود دارد که همه بلا استثنا آنها را اجرا کردهاند.
مثلا اکثر افراد موفق روتین خاص و ثابتی در برنامه روزانه خود دارند. هر روز صبح زود بیدار میشوند، نرمش میکنند یا مدیتیشن انجام میدهند. شوق به کار، علاقه و پشتکار، فاکتورهایی هستند که درون هر فرد موفقی وجود دارد. مگر تعداد برنامهنویسان و نابغههایی که بتوانند یک شبکه اجتماعی خاص درست کنند کم است؟ اما همه مارک زاکربرگ و رید هافمن نمیشوند! این افراد ویژگیهایی دارند که آنها را در تاریخ تَک کرده است و مثل آنها خیلی کم است.
شاید شانس یکی از کم اهمیتترین و یک عامل خیالی در میان اصول موفقیت در کسب و کار باشد. برخلاف خیلی از افراد که فکر میکنند افراد موفق شانس و اقبال داشتهاند، کارآفرینان موفق میدانند چطور باید فکر و عمل کنند، فرصتها را اصطلاحا خیلی سریع میقاپند و رازهای موفقیت در کسب و کار را شناختهاند.
اگر نگاهی به زندگینامه افراد موفق بیندازید، میبینید که در هر یک از مراحل زندگی خود انتخابهایی داشتهاند که آنها را یک قدم به هدف و موفقیت نزدیکتر کرده است. دید و چشماندازی که این افراد دارند منحصربهفرد است و نمیتوان گفت که تنها با تکیه بر شانس به موفقیت رسیدهاند.
مثلا اگر داستان خرید اینستاگرام توسط مالک فیسبوک یعنی مارک زاکربرگ را بدانید، امکان ندارد او را فردی خوش شانس بدانید. بلکه متوجه میشوید که وی با تکیه بر تحلیل و آنالیز کاربران و شناخت علاقهمندیهای آنها این تصمیم مهم را گرفته است. چرا بر این اساس؟ چون کل کسب و کار وی بر رفتارها و علایق کاربران بنا شده است و توجه به کاربر دقیقا مثل احترام گذاشتن به مشتریان است.
داستان از این قرار است که اینستاگرام توسط دو جوان باهوش از دانشگاه استنفورد به نامهای "کوین سیستروم" و "مایک کریگر" راهاندازی شد. این برنامه در ابتدا فقط برای گوشیهای آیفون طراحی شده بود و بعدا نسخه اندروید آن هم ساخته شد.
مارک زاکربرگ که موفقیت زیادی برای این شبکه اجتماعی تصور میکرد، پیشنهاد یک میلیارد دلاری به این شرکت داد تا آن را که تنها 12 کارمند داشت خریداری کند. یک میلیارد دلار برای شرکتی که تازه تاسیس شده است و تنها 12 کارمند دارد، اصلا عاقلانه نبود و شرکای مارک هم کاملا با آن مخالف بودند. اما الان که به این تصمیم نگاه میکنیم، میبینیم که زاکربرگ چه کار پرسودی انجام داد و اینستاگرام چندین برابرِ این هزینه برایش سود داشت.
شاید کسی غیر از مارک زاکربرگ نمیتوانست پیشبینی کند که شرکت اینستاگرام تا چه حد سودآور است و در آینده کاربران فوقالعاده زیادی خواهد داشت. این موضوع به دید وسیع مارک، ذهن ثروتمند و قابلیت عالی که در پیشبینی آینده داشت، برمیگردد.
برای موفقیت در کسب و کار به غیر از ویژگیهایی که در زاکربرگ وجود داشت و به آنها اشاره کردیم، باید انعطافپذیر باشید، مهارتهای سازمانی خوبی داشته باشید و بتوانید به خوبی برنامهریزی کنید. بسیاری از مردم فکر میکنند همین که یک پیج در اینستاگرام راه میاندازند یا سایت خودشان را طراحی میکنند، باید درآمد فوقالعادهای به دست بیاورند.
اما واقعیت این است که کارآفرینی و کسب درآمد فوقالعاده بالا مثل کارمندی نیست و شما باید با صرف زمان و برنامهریزی این مسیر لذتبخش را طی کنید.
معروفترین داستان از یک کارآفرین موفق مربوط به والت دیزنی است. او که کار خود را به عنوان یک کاریکاتوریست شروع کرد، در نهایت شرکت دیزنی را تأسیس کرد. شرکت معروف فیلمسازی که هنوز هم بهترین فیلم و انیمیشنها را تولید میکند. جالب است بدانید او اولین کسی بود که برای ورود به شهربازی ورودی دریافت کرد و برخلاف نظر بقیه، مشتریهای او کمتر که نشد هیچ، بیشتر هم شد.
داستان او این نکته را به ما میآموزد که اگر به ایدههای خلاقانه خود ایمان داشته باشیم و تسلیم نشویم، میتوانیم رویاهای خود را محقق کنیم و یک امپراتوری تجاری بسازیم. هر کارآفرین داستان خودش را برای گفتن دارد. برخی موفق هستند و برخی هم نه.
نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره کردهایم به شما کمک میکنند تا موفقیت را در همه ابعاد زندگی خودتان تجربه کنید. پس این مقاله فوقالعاده جذاب و مهم را از دست ندهید.
موفقیت مفهومی است که برای هر فردی متفاوت است. مثلا موفقیت برای یک نفر داشتن خانواده شاد با فرزندان سالم و موفق معنی پیدا میکند. هدف زندگی برای یک فرد دیگر ممکن است طی کردن درجات علمی بالا و برای یک سری دیگر پولدار شدن باشد. به هر حال همه برای رسیدن به موفقیتی که خودشان تعریف کردهاند، تلاش میکنند. این موضوع باعث میشود احساس غرور کنیم و اجازه میدهد بدانیم که چقدر در دنیای رقابتی تأثیر گذاشتهایم.
با این حال، موفقیت چیزی نیست که بدون تلاش به دست بیاید. تلاش به همراه عشق و انگیزه به کار، فاکتورهای مهمی هستند که باید همراه داشته باشید. شما باید این طرز فکر را که باید برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید و اشتیاق زیادی برای آن داشته باشید، با خودتان تکرار کنید.
قبل از اینکه بتوان موفقیت را تعریف کرد، باید فهرستی از آنچه برای شما موفقیت تلقی میشود بنویسید. سپس آن را با گامهای عملی که میتوانید برای رسیدن به آن موفقیت بردارید، دنبال کنید. مثلا اگر موفقیت شما داشتن یک شغل پردرآمد باشد، گامهای بالقوه "ادامه تحصیل" یا "آموزش حرفهای" خواهد بود. یا اگر موفقیت را در استعدادی مانند نویسندگی میبینید، آنگاه مراحل بالقوه ممکن است شامل نوشتن اهداف روزانه یا هفتگی برای پرورش آن باشد.
هیچ راه درست یا غلطی برای موفقیت وجود ندارد، اما گامها و مراحلی وجود دارد که میتوانید بر اساس تعریف خودتان از هدف، مسیر موفقیت را بهتر و سریعتر طی کنید.
موفقیت یک فرمول یکسان نیست که بتوان به همه گفت تا آن را اجرا کنند و به هدفشان برسند. اما معمولا در همه انسانهای موفق یک سری فاکتور دیده میشود. در ادامه چند مورد از قوانین ساده برای پیروی را آوردهایم. با اجرای این قوانین میتوانید به موفقیت واقعی دست پیدا کند.
یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت در کسب و کار این است که کاری که دوست داریم را انجام دهیم و بدانیم که کار بی عشق به جایی نمیرسد. منظور از کار هم شغل است و هم هر فعالیتی که به طور مداوم به آن مشغول هستیم. مثلا حتی اگر درس خواندن برای کنکور بی رغبت و انگیزه باشد، نه تنها نتیجه خوبی نخواهید گرفت، بلکه آن همه وقت را بابت انجام کار بی عشق تلف کردهاید.
برخی از افراد میدانند که برای شغل یا یک هنر خاص ساخته شدهاند، اما به دلیل فشار خانواده یا ترس از عدم موفقیت هیچ وقت پا در آن مسیر نمیگذارند و به کاری مشغول میشوند که تنها یک حقوق ثابت داشته باشد. مثلا عاشق موسیقی هستند، ولی به زور درس میخوانند تا مهندس شوند. در نهایت نیز یک مهندس کاملا معمولی و حتی بیکار میشوند؛ چون کاملا عاشق کارشان نیستند.
کاری را انجام دهید که با تمام وجود عاشق آن هستید. در این صورت موفقیت خودتان را تضمین کردهاید.
کاترین هپبورن بازیگر معروف کلاسیک و برنده اسکار میگوید:
اگر باید از خود حمایت کنید، بهتر است راهی پیدا کنید که جالب باشد.
سخت کار کردن به این معنی نیست که خودتان را اذیت کنید و به خودتان سخت بگیرید. بلکه باید همه تلاشتان را بکنید، از هوشتان هم استفاده کنید و خلاق باشید. هیچ کسی با نشستن در خانه و هیچ کاری نکردن موفق نشده است؛ اما به کارگیری هوش هم در این مورد اهمیت دارد.
برای موفقیت خوب بودن کافی است و باید یکی از آن بهترینهای لعنتی باشید تا همه به شما حسادت کنند. مگر نشنیدهاید که میگویند وقتی همه با شما خوب هستند، یک جای کارتان میلنگد. به هر حال موفقیت دردسرهایی هم دارد و یک سری دشمن برای شما میتراشد. پس سعی کنید برای بزرگ شدن و بهترین شدن تلاش کنید، نه متوسط بودن در زمینه کاری خودتان.
در هر نقطهای که هستید خودتان و حتی تیمتان را تحت فشار قرار دهید تا مطمئن شوید که از همه پتانسیل خود استفاده میکنید. افرادی که بهترین تلاش خود را نشان میدهند تشویق کنید و به آنها اعتماد به نفس بدهید. این باعث میشود که در هر زمینهای که فعالیت میکنند بهترین عملکرد را داشته باشند و مشتریان هم راضیتر شوند. کتاب "از خوب به عالی" اثر "جیمز سی. کالینز" را بخوانید تا متوجه شوید که باید چه عملکردی داشته باشید.
جیمز سی کالینز در این باره میگوید:
عظمت تابع شرایط نیست. به نظر میرسد بزرگی تا حد زیادی به انتخاب آگاهانه، نظم و انضباط بستگی دارد.
تمرکز همیشه موفقیت به همراه دارد. شما تا وقتی روی موضوعی تمرکز دارید، میتوانید همه حواس و فکرتان را روی آن بگذارید و در آن زمینه موفق شوید. رهبران – چه در کسب و کارها و چه نمونههای بزرگتر شهر و کشور – باید اهمیت این موضوع را درک کنند.
ریچارد برانسون میگوید:
بسیاری از مردم در زندگی برتری خاصی ندارند؛ زیرا از برداشتن قدمهای لازم برای رسیدن به رویاهای خود میترسند. برخی ترس را به عنوان محافظی در برابر شکست نشان میدهند. برخی هم حتی تلاش نمیکنند، با این باور که محدودیتها آنها را محدود میکند و بسیاری از افراد در این وضعیت گرفتار میشوند.
خودتان را به فکر کردن درون جعبه محدود نکنید و اجازه ندهید ترس مانع شما شود. امروزه مردم (مشتریان) بیش از حد معمول انتظار دارند. پس شما باید برای جلب توجه و ایجاد روابط قوی با بازارِ هدفتان عملکرد فوقالعادهای داشته باشید. چه محصول میفروشید و چه خدمات، باید نهایت تجربه خودتان را ارائه دهید.
ارائه خدمات باکیفیت به مشتریان، همیشه یکی از مزیتهای رقابتی حیاتی برای هر کسب و کاری بوده و خواهد بود. برآورده کردن نیازهای مشتری به شما کمک میکند تا یک برند شخصی بسیار قوی و به یاد ماندنی بسازید. پاسخگو باشید، گوش دهید و مشاهده کنید، آنگاه میتوانید ارزش ایجاد کنید. از اشتباهاتی که رخ میدهد، درس بگیرید.
بیل گیتس میگوید:
ناراضیترین مشتریان شما بزرگترین منبع یادگیری شما هستند.
علاوه بر خدمات، در نهایت نبوغ، اصالت و آیندهنگری برند شما را هدایت میکند. داشتن آرمان بخشی از فرآیند خلاقیت است. همانطور که استیو جابز گفته است:
من میخواهم صدایی را در جهان ایجاد کنم.
باید همیشه نوآوری داشته باشید و ایدههای خلاقانه ارائه دهید؛ به خصوص در فضای بازار رقابتی. امروز هم که همه کسب و کارها یک جورایی رقیب دارند و هیچ شغلی بدون رقیب نیست. بنابراین برای موفقیت در این فضا باید ارزش خاصی برای ارائه داشته باشید.
سعی کنید عملکرد پایداری داشته باشید. توسعه کسب و کار و کارآفرینی باید از روی عشق باشد و هر عشق بزرگی برای به دست آوردن رویای شما به اشتیاق و پشتکار نیاز دارد. اگرچه ممکن است شکستهایی را هم تجربه کنید، اما موفقیت و پیروزی را نیز خواهید یافت.
ممکن است با شکستهای زیادی روبهرو شوید، اما مهم این است که نباید از درون شکست بخورید. در واقع ممکن است لازم باشد تا با شکستها روبهرو شوید تا بدانید که چه کسی هستید؟ در حال حاضر چه جایگاهی دارید و میخواهید به چه جایگاهی برسید؟
داشتن تعهد میتواند انگیزهای برای پیگیری و رسیدن به موفقیت باشد. مثلا میتوانید فهرستی شامل هدف، میزان تعهد شما به آن هدف و هر آنچه میخواهید برای رسیدن به هدف انجام دهید، تهیه کنید. تمرکز داشتن روی این برنامه خیلی مهم است و کمک میکند که حداقل 15 دقیقه در روز را برای فکر کردن به برنامه خود و تلاش برای رسیدن به آن صرف کنید. علاوه بر این هدف شما در ذهنتان تازه میماند و این امکان را به شما میدهد تا تمرکز بر هدف را ادامه دهید.
اما وقتی میخواهید هدف و تعهدی تعیین کنید، فراموش نکنید که انتظارات واقع بینانهای از خودتان داشته باشید. اگر میبینید که تعهد شما پس از مدت زمان مشخصی نتیجه نمیدهد، باید هدف خود را به صورت واقعبینانه تنظیم کنید و در هر مرحله تجدید نظر کنید.
گاهی اوقات میتوانید از یک دوست یا اعضای خانواده کمک بخواهید تا بهتر بتوانید به تعهدات خود پایبند باشید. وجود کسی که شما را در قبال کاستیها مسئول بداند و در عوض موفقیتهایتان را ستایش کند، میتواند به شما کمک کند تا به هدف خود متعهد بمانید.
یاد بگیرید که به جای تمرکز دقیق بر نتایج و دستاوردها، به گامهای کوچک مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت توجه کنید. اگر به خودتان اجازه دهید از پیروزیهای کوچک در طول سفر لذت ببرید، رسیدن به هدف به یک ماجراجویی جدید تبدیل میشود و حتی خود مسیر لذتبخشتر از نقطه رسیدن به هدف است.
در این صورت احتمال اینکه در مسیر باقی بمانید و جا نزنید بیشتر خواهد بود. با انجام این کار، چیزهای جدید و هیجانانگیزی در طول مسیر یاد میگیرید که میتواند به رشد فردی شما هم کمک کند.
اگر سفر رسیدن به اهدافتان بیش از حد خسته کننده شود، شاید رسیدن به موفقیت سختتر شود. اما از طرفی میتوان مسیر یادگیری را سرگرمکننده و هیجانانگیز کرد. بنابراین مهم است که اهداف خود را مرحله به مرحله ارتقا دهید و در ابتدا اهدافی سبک و سرگرمکننده انتخاب کنید. در این صورت از نظر احساسی یک تجربه مثبت خواهید داشت و بدون از دست دادن چشمانداز به حرکت رو به جلو ادامه میدهید.
ایجاد یک ذهنیت مثبت، راه رسیدن به موفقیت را خیلی سادهتر و سریعتر میکند. همه چیز در مورد اعتماد داشتن به خودتان و تواناییهای شما است. اینکه مطمئن باشید موفق میشوید. افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنید تا بدون توجه به چالشهایی که پیش رو دارید، به خودتان انگیزه دهید و به تلاشهایتان ادامه دهید.
کافی است به وقتی که نوزادان شروع به غلت زدن و سپس راه رفتن میکنند، توجه کنید. تنها کاری که انجام میدهند این است که سعی خودشان را میکنند و از امتحان کردن دست برنمیدارند. اصلا به این فکر نمیکنند که نکند بیفتم یا دست و پایم زخمی شود.
آنقدر تلاش میکنند، دوباره از جایشان برمیخیزند و به راه خود ادامه میدهند تا زمانی که یک روز بتوانند به راحتی حرکت کنند و حتی بدوند. شما هم احتمالا در مسیر موفقیت خود چیزهای جدیدی یاد میگیرید و متفاوت از قبل فکر میکنید؛ حتی اگر گاهی شکست بخورید. اهداف شما یک شبه محقق نمیشوند. برای اینکه به آنها دست پیدا کنید به تمرین و ممارست نیاز دارید و مهمتر از همه اینکه در طول کل این روند مثبت فکر کنید.
گاهی اوقات در طول سفر رسیدن به اهداف باید دیدگاهتان را تغییر دهید. در این صورت یک موقعیت چالش برانگیز را به موقعیتی بهتر تبدیل میکنید. وقتی روز یا هفته بدی را سپری میکنید، سعی کنید در حال بد باقی نمانید و آخر هفته شادی را سپری کنید تا هفته بعد را با حال خوب شروع کنید.
به خودتان فرصت و زمان بدهید تا فقط با تفکر و بیان مثبت به موقعیت خود فکر کنید و ببینید که روز یا هفته شما چقدر تغییر میکند. انجام این کار برای مدت طولانی می تواند کل زندگی شما را تغییر دهد. تاثیر تفکر و بیان در نتایج زندگی، یک اصل اثبات شده است.
اگر متوجه شدید که در مسیر رسیدن به هدفتان متوقف شدهاید، ممکن است لازم باشد تا بیشتر با خودتان صادق باشید. پس از اینکه به صلح درونی رسیدید، سعی کنید راه حلی پیدا کنید و خودتان را به سمت موفقیت سوق دهید. خود را به چالش بکشید و از منطقه امن خود خارج شوید. تجربه نشان داده است که صحبت با منِ درونی و پیروی از احساسات برای رسیدن به موفقیت خیلی عالی است.
فهرستی از چیزهایی که وقت شما را میگیرد یا حواس شما را پرت میکند، تهیه کنید. مثلا تلفن همراه هوشمند حواس شما را موقع درس و کار پرت میکند. دیدن تلویزیون هم همینطور. افرادی هم که به شما استرس وارد میکنند را از زندگی خود حذف کنید.
پس موقع کار و تمرکز روی هدفتان، تلفن خود را خاموش کنید و آن را در اتاق دیگری بگذارید. تلویزیون را خاموش کنید و ریموت را در جای دورتری نسبت به میزکارتان قرار دهید. سعی کنید فقط با افرادی که تاثیر مثبتی بر زندگی شما میگذارند در تماس باشید. اکنون بهترین زمان برای شروع تغییر عادات است تا بتوانید بدون حواس پرتی روی دستیابی به موفقیت تمرکز کنید.
خیلی از افراد این اشتباه را کردهاند و نتیجه هم نگرفتهاند. پس شما هم این اشتباه را تکرار نکنید و سعی نکنید با کمک دیگران به موفقیت برسید. هیچ وقت نمیتوانید در مسیر رسیدن به اهدافتان روی دیگران حساب کنید. همانطور که بهترین دوست شما نمیتواند جای شما در کلاس شرکت کند، مادر، پدر یا دوستتان هم نمیتواند برایتان ترفیع بگیرد یا برای پیشرفت شغلی به شما کمک کند.
حتی کسی نمیتواند در کاهش وزن به شما کمک کند و همه چیز به خودتان بستگی دارد. البته شاید بقیه افراد نکات یا پیشنهاداتی به شما ارائه دهند، اما به هر حال خودتان باید به تنهایی برای موفقیت شخصی خود تلاش کنید.
البته تکیه کردن به دیگران برای حمایت عاطفی میتواند مفید باشد؛ اما همانطور که شما نیازهای خودتان را دارید، دوستان و خانواده شما هم نیازهای خودشان را دارند. فراموش نکنید که خود را برای رسیدن به اهدافتان مسئول بدانید و برای خوشحالی و موفقیت خودتان تلاش کنید.
خیلی مهم است که در زمان کار روی اهدافتان به یک برنامه زمانبندی ثابت پایبند باشید. با توجه به تقویم شخصی خود چالشهایی مانند "تا پایان ماه هر روز نیم ساعت پیادهروی میکنم" یا "تا پایان سال 20 میلیون تومان پسانداز میکنم" تعیین کنید. حتی اگر دقیقا به هدفتان نرسیدید، یک نقطه شروع در تقویمتان دارید و میتوانید پیشرفت حدودی خود را بر اساس آن مشاهده کنید.
اگر برای اهداف خود برنامهریزی کنید، آنها را در تقویم بنویسید و دنبال کنید، همیشه مدرکی مبنی بر پیشرفت خود خواهید داشت. داشتن چیزی ملموس انگیزه بزرگی برای ادامه کار به سمت موفقیت است.
حتما روی هدفتان تمرکز کنید، اما فراموش نکنید که داشتن وسواس اصلا خوب نیست. بیش از حد فکر نکنید و با انجام کار انگیزه درونی خود را حفظ کنید. اگر همواره بنشینید و در مورد اینکه کِی به هدفتان میرسید فکر کنید، ممکن است دچار فرسودگی شوید. به رشد و پیشرفت شخصی خودتان فکر کنید و صبر داشته باشید.
تا این بخش بیشتر در مورد موفقیت شخصی و فردی صحبت کردیم. اما احتمالا شما به دنبال موفقیتهای شغلی و مالی هم هستید. به خصوص اگر کسب و کار خودتان را اداره میکنید و کارآفرین هستید. در ادامه نکات مهمی در مورد موفقیت در کسب و کار آوردهایم. با من همراه باشید.
یکی از اصول اولیه موفقیت در کسب و کار این است که بتوانید سازماندهی کنید. سازماندهیِ وظایف و کارهایی که هر روز، هر هفته و هر ماه باید انجام دهید به شما کمک میکند تا بهتر به کارهایتان برسید و موارد مهم را فراموش نکنید. یک راه خوب برای سازماندهی این است که هر روز فهرستی از کارهای مهم و اولویتها تهیه کنید. همانطور که هر مورد را تکمیل میکنید، آن را تیک بزنید.
میتوانید این لیست را برای کارهای هفتگی و ماهانه هم تهیه کنید. این کار شما را مطمئن میکند که هیچ چیز را فراموش نمیکنید و تمام وظایفی را که برای بقای کسب و کارتان ضروری هستند، انجام میدهید.
همه کسب و کارهای موفق سوابق دقیق را حفظ میکنند. با انجام این کار میدانید که کسب و کار از نظر مالی در چه جایگاهی قرار دارد و با چه چالشهایی مواجه خواهید شد. دانستن این موضوع به شما زمان میدهد تا استراتژیهایی برای غلبه بر آن چالشها ایجاد کنید.
رقابت سالم همیشه بهترین نتایج را به همراه دارد. هیچ وقت در مسیر موفقیت از مطالعه و یادگیری بیشتر رقبای خود نترسید؛ بلکه همواره آنها را رصد کنید و زیر نظر داشته باشید. چون ممکن است آنها کار خاصی را به درستی انجام دهند و شما بتوانید از استراتژیها و روشهای موفق آنها در کسب و کار خودتان استفاده کنید. برای بررسی عملکرد رقبا میتوانید از ابزاری مثل گوگل آنالیتیکس استفاده کنید. در مقاله گوگل آنالیتیکس کار با این ابزار را آموزش دادهایم.
وجود ریسکهای حساب شده برای کمک به رشد کسب و کار شما و رسیدن به موفقیت ضروری است. یک سوال خوب برای پرسیدن وجود دارد و آن هم این است: "معایب آن کار چیست؟" اگر بتوانید به این سوال پاسخ دهید، میدانید بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد چیست. این دانش به شما کمک میکند تا انواع ریسکهای ممکن را بپذیرید و در نهایت این کار باعث میشود پاداشهای فوقالعادهای دریافت کنید.
همیشه به دنبال راههایی برای بهبود کسب و کار خود و متمایز کردن آن از رقبا باشید. این را در نظر بگیرید که همه چیز را نمیدانید و باید پذیرای ایدههای جدید و رویکردهای متفاوت برای کسبوکارتان باشید.
یک ضربالمثل قدیمی در زبان انگلیسی وجود دارد که میگوید: "رُم یک روزه ساخته نشده است". این ضربالمثل مصداق واقعی داشتن صبر و متمرکز ماندن روی هدف است. در واقع فقط به این دلیل که یک کسب و کار را شروع میکنید، به این معنی نیست که باید بلافاصله کسب درآمد کنید.
فراموش نکنید زمان می برد تا به مردم بفهمانید شما چه کسی هستید، هدف برندتان چیست؟ و چه محصول و خدمات ارائه میدهید؟ پس روی دستیابی به اهداف کوتاه مدت خود تمرکز کنید و کم کم اهداف بلندمدتتان را تیک بزنید.
راه اندازی و شروع یک کسب و کار کار سختی است، اما سختیهای آن تازه بعد از شروع کار آغاز میشود. اینکه موفقیتهایتان را تکرار کنید، وقت کافی بگذارید، همیشه رو به جلو حرکت کنید و ایدههای جدیدی داشته باشید. بزرگترین برندهایی که امروز میبینید، یک شبه به وجود نیامدهاند و هیچ فرد موفقی با خوردن و خوابیدن یا عملکرد متوسط به موفقیتهای بزرگ نرسیده است. برای هر کار بزرگ و تاثیرگذاری نیاز به فداکاری دارید.
ممکن است لازم باشد از استراحت خودتان بزنید، وقت کمتری با خانواده بگذرانید یا کارهایی که قبلا انجام میدادید و سود خاصی برایتان نداشتند را ترک کنید. به هر حال موفقیتهای بزرگ هزینه دارند و باید بهایی برای رسیدن به آنها پرداخت شود.
اگر دقت کنید بزرگترین کمپانیهای موفق دنیا و افرادی که خیلی زود به ثروتهای کلان میلیارد دلاری رسیدند، خدمترسانی به مردم را در اولویت کارشان قرار دادند. افرادی مثل بیل گیتس، مارک زاکربرگ یا ایلان ماسک که هر روز تلاش میکردند خدمات و محصولات جدید و بهتری ارائه دهند.
اما متاسفانه بسیاری از مشاغل موفق فراموش میکنند که ارائه خدمات عالی به مشتریان چقدر مهم است. مسلما هر چقدر خدمات بهتری به مشتریان خود ارائه دهید، آنها برای برگشتن به سمت شما و استفاده از محصول و خدماتتان رغبت بیشتری خواهند داشت. مشتریمداری، کیفیت محصول و خدمات و بهبود ارزش پیشنهادی اهمیت زیادی دارد و باعث میشود مشتریان به جای رفتن به سمت رقیب، به سراغ شما بیایند.
ثبات یک جزء کلیدی برای کسب درآمد است؛ و شما باید همواره کارهایی را که برای موفقیت لازم است انجام دهید. در واقع ایجاد عادات مثبت بلندمدت باعث میشود که به کارهای درست عادت کنید و دیگر سختی برای شما معنایی نداشته باشد. مثلا اگر هر روز ساعت 6 صبح بیدار شوید، بعد از 21 روز خود به خود ساعت 6 صبح بیدار میشوید و بعد از این ساعت خوابتان نمیبرد. داشتن عادتهای مثبت به موفقیتهای پی در پی منجر میشود.
موفق بودن در زندگی شخصی تفاوتهای زیادی با موفقیت در کسب و کار دارد. حتی گاهی اوقات افراد کارمندان خوبی هستند، اما نمیتوانند یک کسب کار موفق راه اندازی کنند یا کارآفرین خوبی باشند. در ادامه انواع ترفندهای موفقیت در کسب و کار را با هم مرور میکنیم. رازهایی که شاید تا به حال نمیدانستید.
پایداری همان داشتن پشتکار است. نگرشی که باید از یک کارآفرین انتظار داشت. وقتی همه به شما میگویند که باید تسلیم شوید، پایداری توانایی ادامه کار به شما میبخشد. یک کلام! اگر میخواهید یک کارآفرین موفق باشید، باید سختگیر باشید و محکم سر قولهایی که به خودتان دادهاید بمانید.
در دنیای کارآفرینی بدون سخت کوشی و پشتکار به جایی نخواهید رسید.
اگر میخواهید یک کارآفرین موفق باشید، باید خودتان را به چالش بکشید. قرار نیست هیچ کس دیگری شما را تحت فشار بگذارد، بنابراین انجام این کار به عهده خود شما است. خودتان چالش را مشخص کنید و برای حل آن تلاش کنید. چالشها باعث میشود کارآفرینان زرنگ و آماده به رزم بمانند. اگر دائما به دنبال یک چالش و حل آن باشید، همیشه برای اتفاقات غیرمنتظرهای که پیش روی شما است، آماده خواهید بود.
ممکن است به عنوان یک کارآفرین با چالشهای متنوعی روبهرو شوید. مثلا:
فرض کنید شما به باشگاه میروید تا عضلات بالاتنه خود را تقویت کنید. در ابتدا با وزنههای یک کیلویی و سپس دو کیلویی تمرین میکنید. اوایل حرکات ورزشی مثل پرس سینه دمبل یا جلو بازو برای شما سنگین است. اما همانطور که کار میکنید و قویتر میشوید، حرکات هم برایتان سادهتر میشود. کم کم هالتر برمیدارید و پرس سرشانه خوابیده یا ایستاده میزنید.
اگر حرکات کمی برایتان سنگین باشد، تمرینات را متوقف میکنید؟ مسلما نه! جذابیت کار به همین حرکات سنگین و چالشی است. بعدا نوبت به وزنههای 3 کیلویی و هالتر 10 کیلویی میرسد. وقتی با این وزنههای سنگینتر کار میکنید، زدن حرکت با وزنه یک کیلویی خندهدار به نظر میرسد.
همانطور که خودتان را با حرکات و تجربیات جدید و مشکل به چالش میکشید، کارهای قبلی به نظرتان ساده میرسد. به عنوان یک کارآفرین همیشه باید به دنبال چالش باشید تا پیشرفت کنید.
داشتن علاقه و اشتیاق برای انجام کار، یکی از اصول موفقیت در کسب و کار است. اگر به این فکر میکنید که سالهای جوانی عمرتان را به کار کردن بپردازید و بقیه عمرتان را استراحت کنید و خوش بگذرانید، باید بگوئیم که اصلا راز خوشبختی را نفهمیدهاید. بزرگترین کارآفرینان و افراد موفق در دنیا عاشق کارشان هستند و هیچ وقت به زور و با امید به بازنشستگی در آینده کار نکردهاند.
جالب است بدانید که ایلان ماسک با 200 میلیارد دلار سرمایه و چندین شرکت مهم صنعتی و الکترونیکی، در یک کانکس 30 متری در نزدیکی شرکت فضایی خودش یعنی spaceX واقع در تگزاس زندگی میکند. چون رشد و پیشرفت کسب و کار مهمترین موضوع برای دومین فرد ثروتمند جهان است.
پس اگر واقعا به کاری که انجام میدهید، علاقه ندارید، آن را رها کنید. به همین سادگی! و کاری را شروع کنید که بزرگترین لذت را برای شما دارد و به نوعی تفریح محسوب میشود. چون هر کاری که انجام دهید، چه کارآفرین باشید و حتی کارمند، ساعتهای زیادی را صرف کار کردن میکنید و باید با علاقه این کار را انجام دهید.
اگر نسبت به کاری که انجام میدهید اشتیاق ندارید، دچار استرس و خستگی میشوید و ممکن است انگیزهای برای ادامه کار نداشته باشید.
حتما تا به حال کارآفرینانی را دیدهاید که به نظر میرسد هرگز خسته نمیشوند؟ افرادی که وقتی در مورد کاری که انجام میدهند صحبت میکنند، چشمانشان میدرخشد! این همان اشتیاقی است که از آن صحبت میکنیم.
اگر به کاری که انجام میدهید علاقه دارید، تبدیل شدن به یک کارآفرین کمی آسانتر میشود.
انسانهای معمولی یا افرادی که همیشه روی یک خط صاف و بی هیجان حرکت میکنند، عموما ریسک گریز هستند؛ اما بخش مهمی از کارآفرین بودن، شناخت و انجام خطراتی است که باید برای پیشرفت انجام دهید. کارآفرینان موفق همیشه ریسک میکنند و این بخشی از کار آنها است.
همچنین این افراد میدانند که باید چه ریسکهایی را متحمل شوند و کدام یک را نه! باید بدانید که چه ریسکهایی به سود کسب و کار شما است و آنها را بپذیرید.
درست است که ریسک کردن به نظر خطرناک میرسد، اما فرصتهایی که ریسکها در اختیار شما قرار میدهند، معمولا بیشتر از خطرات احتمالی آنها است. باید یاد بگیرید و تشخیص دهید که کدام ریسکها ارزش پذیرش دارند و در این صورت کارآفرین موفقتری خواهید شد.
اگر خودت، خودت را باور نکنی، انتظار داری بقیه تو را باور کنند؟ همه چیز به درون تو و ذهنیتی که از خودت داری برمیگردد. آن وقت است که بقیه هم ذهنیت خودت را در مورد تو خواهند داشت.
یک کارآفرین موفق یاد میگیرد که به شهود درونی خود گوش دهد و در زمان تصمیمگیری به ذهن و خرد خودش تکیه کند. در واقع اعتماد به نفس شما ناشی از توانایی شما برای اعتماد و باور به خودتان است. و چه بخواهید و چه نه، مردم بیشتر از رهبران با اعتماد به نفس بالا حرف شنوی دارند، از آنها پیروی میکنند و به آنها اعتماد میکنند.
در عین حال که باید اعتماد به نفس داشته باشید، باید مهارتهایتان را هم قبول کنید و مطمئن باشید که توانایی انجام خیلی از کارها را دارید. کارهایی که خیلی از همسن و سالانتان قادر به انجام آنها نیستند. کافی است کمی حس عدم اطمینان داشته باشید، آن وقت میبینید که چقدر همه چیز بد پیش میرود. همیشه علم و تخصصی که دارید را به خودتان یادآوری کنید.
یکی دیگر از مواردی که نباید فراموش کنید این است که هر زمان نیاز داشتید، درخواست کمک کنید. غرور بیجا را کنار بگذارید و از مراجعه پیش یک مشاور یا مربی نترسید. اما در عین حال یاد بگیرید که بدون توجه به نظر منفی دیگران و قضاوتهایی که انجام میدهند کارتان را انجام دهید و به خود اعتماد کنید.
حتما این جمله معروف از امام علی (ع) را شنیدهاید که:
ترس برادر مرگ است!
واقعیت این است که ترس همه نقشههای شما را خراب میکند و شما را از عمل بازمیدارد. هیچ کارآفرین ترسویی وجود ندارد و هیچ انسان ترسویی هم کارآفرین نمیشود. کارآفرینان باید هر زمان که فرصتی را دیدند یا اشتباهی را تشخیص دادند دوباره به حرکت ادامه دهند و به سرعت وارد عمل شوند.
هیچ انسانی با ترسهایی که بر دوش میکشد، موفق نخواهد شد.
اگر به عنوان یک کارآفرین اجازه دهید ترس راهنمای شما باشد، نمیتوانید به شهود ذهنی و قلبی خود گوش دهید، از ریسک کردن میترسید و خیلی راحت تحت تاثیر احساسات منفی و ضعیفتان قرار میگیرید. اگر بتوانید روشهایی برای کاهش و مدیریت ترس پیدا کنید، حتما کارآفرین موفقتری خواهید بود.
به خاطر داشته باشید که ترس دقیقا به دیدگاه شما ارتباط دارد. جالب است بدانید که مطالعات نشان دادهاند هر چه بیشتر در مورد اخبار ترسناک و جنایتهای واقعی بخوانید، بیشتر از وقوع جنایت میترسید. و اگر همیشه این اخبار را دنبال کنید و در حال و هوای این خبرها باشید، احتمال اینکه در زندگی خودتان هم چنین اتفاقی بیفتد بیشتر خواهد بود.
اما کارآفرینان موفق میدانند از چه روشهایی ترس خود را مدیریت کنند. یکی از تمرینهای خوب برای مدیریت ترس، انجام تمرینات اعتمادسازی است. اینکه شبها چند دقیقهای به تصمیماتی که در همان روز گرفتهاید فکر کنید و نتایج موفقیتآمیز تصمیماتتان را یادآوری کنید.
فکر کردن هر روزه در مورد تصمیمات خوبی که گرفتهاید و این تصمیمات به نفع شما، دیگران یا کسب و کارتان بوده است، به شما کمک میکند تا به سرعت اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و ترسهایتان را هم کم کنید.
آیا میدانید موفقترین افرادی که در تاریخ میشناسیم، دانشمندان و خیلی از ورزشکاران المپیک از تجسم کردن نتایج فوقالعادهای گرفتهاند؟ مثلا مایکل فلپس که شناگر افسانهای و پر مدالترین ورزشکار المپیکی در تمامی دورانها است، ساعتها به تجسم شنا در استخر و شکستن دکوردها و ثبت ثانیهها پرداخته است. البته این کار را در کنار تمرینات فیزیکی و واقعی انجام میداده است.
او که کودکی سختی را گذرانده است و پدر و مادرش در نه سالگیِ وی از هم جدا شدهاند، تبدیل به رکورددار مدال طلا در المپیک شده است. هیچ کس در تاریخ به اندازه مایکل مدال نگرفته است و تجسمهای ذهنی دقیقی را که او انجام میداده است، تجربه نکرده است. میتوان این موفقیت افسانهای را به تجسمهای استثنایی او ارتباط داد.
اما وقتی به کارآفرینان توصیه میکنیم که اهداف خود را تجسم کنند، هیچ تلاشی در این باره نمیکنند. کافی است چشمان خود را ببندند و رسیدن به هدف را مقابل خود ببینند. تجسم کردن باید کاملا واقعی و ملموس باشد. آنقدر جزئیات را دقیق در ذهنتان تعریف کنید تا کاملا آن را باور کنید. صدای دستانی که شما را تشویق میکنند بشنوید و بوی ادکلن محبوبی که برای جشن موفقیتتان زدهاید را استشمام کنید.
مثلا شما کدام یک از این اهداف را بهتر میتوانید تجسم کنید؟
دومی، درسته؟
زمانی که بتوانید هدف خود را به وضوح بیان و سپس تجسم کنید، دستیافتنیتر میشود. اما اگر مطمئن نیستید که چگونه این کار را شروع کنید، میتوانید راههای مختلفی را امتحان کنید. مثلا اول در مورد هدفتان چند خط بنویسید یا حتی آن را نقاشی کنید. برای تجسم کردن لزوما نیازی به خوابیدن و بستن چشمهایتان ندارید.
همین که چند خط در مورد آن بنویسید، تجسم کردن هدفتان خیلی راحتتر میشود. حتی میتوانید در مورد آن با افرادی که حرفهایتان را میفهمند و توی ذوقتان نمیزنند، صحبت کنید.
وقتی از یک کارآفرین در مورد اهدافش میپرسید، پاسخ واضح و با جزئیات به شما میدهد. او میداند که برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکند.
این مورد کاملا واضح است. هیچ کارآفرین موفقی در انزوا کار نمیکند و احتمالا شرکایی دارد. برای موفقیت به یک تیم پر اشتیاق و کاربلد نیاز دارد. البته منظور از شریک این نیست که تنها یک نفر را برای سرمایهگذاری پیدا کنید؛ بلکه باید به دنبال شرکایی باشید که شخصیت عالی داشته باشند، دوستشان داشته باشید و به آنها احترام بگذارید. در عین حال چیزی در چنته داشته باشند تا کسب و کارتان از جهاتی متحول شود.
به هر حال هر کسب و کاری به تنهایی موفق نمیشود و وجود یک تیم کاربلد و اساسی لازم است. شما و شرکایتان ساعتهای طولانی با هم کار میکنید و تصمیمات مهمی میگیرید. اگر به شریک یا شرکایتان احترام نگذارید، تیم شما دوام زیادی نخواهد داشت. پس تیم خود را با افرادی پر کنید که شخصیت عالی دارند و شما را در مسیر موفقیت قرار میدهند.
وقتی در حال انتخاب شرکا و اعضای تیم خود هستید، به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید مهارتها را آموزش دهید، اما نمیتوانید شخصیت افراد را تغییر دهید.
حتما شنیدهاید که صحبت کردن در مورد هدف، انرژی کار را میگیرد و چه بسا کار موردنظر اصلا انجام نشود. پس به جای اینکه با صحبت کردن بی رویه عمل را به تاخیر بیندازید، مرد عمل باشید. فراموش نکنید که کارآفرینان موفق عمل میکنند.
برخی فقط درگیر برنامهریزی، در نظر گرفتن شکستهای احتمالی، بحث در مورد بودجه و صحبت در جلسات با اعضای هیئت مدیره میشوند و برای چشماندازهای آینده و نقشههایی که به رشد کسب و کارشان کمک میکند، کاری نمیکنند.
برخی هم فقط در مورد کارهایی که میخواهند انجام دهند، صحبت میکنند و دست به عمل نمیزنند. اگر تمام کاری که انجام میدهید صحبت کردن باشد، هیچ کاری انجام نمیدهید. بالاخره در یک نقطه باید صحبت را متوقف کنید و انجام کار را شروع کنید.
اگر فکر میکنید چیزی به نام موفقیت یک شبه وجود دارد، سخت در اشتباه هستید. موفقیت گاهی اوقات سرعت میگیرد، اما در کل به صبر و پایداری نیاز دارد. خیلی از افراد فکر میکنند موفقیت تصادفی یا شانسی است و شببیداریها یا تلاشهای بی وقفه افراد موفق را نمیبینند. فقط سرمایههای میلیارد دلاری ایلان ماسک یا مارک زاکربرگ را میبینند و چیزی از سبک زندگی و تلاش بی وقفه آنها نمیدانند.
اگر به تصاویر و مصاحبههایی که با مارک زاکربرگ شده است توجه کنید، میبینید که این بشر سالها است تنها یک تی شرت خاکستری میپوشد. وقتی از او میپرسند که چرا همیشه یک رنگ میپوشد، میگوید چرا باید وقتی را که میتوانم صرف فکر کردن برای خدمترسانی بهتر به مردم کنم، صرف انتخاب لباس برای پوشیدن کنم. برای همین در کمد لباس او تنها تی شرتهای خاکستری وجود دارد تا وقتی برای انتخاب لباس از وی نگیرد.
بله! موفقیت حاصل تلاش بی وقفه و عشق به کار است و هیچ تصادف یا شانسی وجود ندارد. اگر باز هم فکر میکنید موفقیت یک شبه وجود دارد، به زندگی افراد موفق و اشخاصی که آنها را به عنوان الگو انتخاب کردهاید، نگاهی بیندازید. همه شکستهایی که خوردهاند و چیزهایی که یاد گرفتهاند را ببینید و سپس قضاوت کنید.
کارآفرینان موفق زمان زیادی برای رسیدن به موفقیت صرف میکنند و بسیاری از آنها در طول مسیر با شکست مواجه می شوند. میدانید شرکت spaceX ماسک چندین ماهواره را با شکست به فضا پرتاب کرد تا بالاخره در این زمینه به موفقیت رسید و تصمیم به مسکونی کردن مریخ گرفت؟
به هر حال باید صبر داشته باشید و وقت کافی بگذارید. به کارتان ادامه دهید، ساعتها، روزها و ماهها وقت بگذارید و در نهایت نتیجه تلاشهایتان را خواهید گرفت. خیلی زود کارآفرین موفقی خواهید شد.
نکات مهم برای رشد یک کسب و کار موفق:
منبع
ce.uci | indeed | investopedia | neilpatel | thefrogmore
موفقیت در کسب و کار داستانی تخیلی نیست. مهم است باور کنیم که همه میتوانیم موفق شویم و برای رسیدن به آن نهایت تلاشمان را بکنیم. اگر به داستان زندگی کارآفرینان موفق نگاه کنید، میبینید که اغلب آنها طرز فکر متفاوتی نسبت به هم صنفیهایشان داشتهاند و توانستهاند تجربه متفاوتی را هم رقم بزنند. دنیا پر از داستانهای کارآفرینان و افراد موفقی است که برای رسیدن به اهدافشان تلاش کردهاند و امیدی به شانس و اقبال نداشتهاند. این افراد ویژگیهای مشترک زیادی دارند، مثل پشتکار، انضباط شخصی، شجاعت و خلاقیت. با این حال، اگر از افرادی که به عنوان کارآفرین موفق شناخته میشوند بپرسید که چه چیزی بیشتر از همه به آنها در این راه کمک کرده است، به احتمال زیاد هیچ یک از این موارد را نخواهند گفت! آنها از اشتیاقی صحبت خواهند کرد که برای رسیدن به هدفشان داشتهاند و تنها چیزی که به آن میاندیشیدهاند، رسیدن به نقطهای بوده است که هر روز بالاتر میرود و تلاش آنها هم برای رسیدن به این هدف والا بیشتر میشود. در واقع رسیدن به هدف مهم نیست، لذت بردن از مسیر رسیدن به هدف، چیزهای بیشتری به شما میدهد. شما چه تعریفی از موفقیت دارید؟ چه تجربههایی از مسیر رسیدن به اهدافتان داشتهاید؟ به غیر از مواردی که در این مقاله گفتیم، چه فاکتورهای مهمی برای رسیدن به موفقیت میشناسید؟ حتما نظراتتان را با ما در میان بگذارید.
اولین گام موفقیت توی کسب و کار بنظر من نترس بودنه
نکات و راه های مناسب بسیار خوبی بودند برای موفقیت در کسب و کار
محتوای کاربردی و جذابی بود و موفق باشید
Emad aryanfar
2 سال پیش