تا به حال نام سامسونگ، سونی یا اسنوا را شنیدهاید؟ گلرنگ یا اَوه را چطور؟ مسلما شنیدهاید. هزاران برند دیگر هم وجود دارد که اگر 1 دقیقه فکر کنید حداقل 20 مورد از آنها را به یاد میآورید. اسمهایی که خیلی سریع در ذهنتان نقش میبندد و با یادآوری هر کدام هم حس و حال خاصی را تجربه میکنید.
مثلا آیدین، مینو و شیرین عسل ما را یاد دوران خوش کودکی و خوراکیهایی که به مدرسه بردیم میاندازد. با اسم پارس یا فیلیپس یاد تلویزیونهای قدیمی دردار میافتیم که همگی برای دیدن سریالهای اوشین و هزاردستان دور آن جمع میشدیم و برای عوض کردن کانال دکمههای آن را میپیچاندیم. خیلی از این برندهای قدیمی هنوز هم روی بورس هستند و محصولات خوبی تولید میکنند.
ولی متاسفانه از خیلی برندها مثل صاایران یا موتورولا حرفی نمیشنویم و اثری نمیبینیم. واقعا چرا برخی مارکهای تجاری اینقدر موفق عمل میکنند و دهها سال در صدر توجه باقی میمانند؟ حتما استراتژی درستی برای کسب و کارشان داشتهاند. بله استراتژی برندسازی خیلی اهمیت دارد.
هنوز هم میتوان برندهای جدید و موفق راهاندازی کرد؟
برخی از کارآفرینان تصور میکنند بازار – در هر زمینه و شغلی – اشباع شده است و فرصتی برای راهاندازی یک برند جدید نیست. اما این تصور کاملا غلط است. یک نمونه بارز آن هم اپلیکیشن و شبکه اجتماعی تیک تاک است. درست است که اینستاگرام چند میلیارد کاربر در سرتاسر جهان داشت و خیلی محبوب بود؛ اما تیک تاک هم مدت اندکی پس از رونمایی توانست کلی کاربر از سرتاسر دنیا جذب کند. حتی با وجود فیلترینگ در برخی کشورها از جمله ایران!
پس به قول معروف "ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است!"
شما هم میتوانید برند خودتان را راه بیندازید. کافی است برنامه درستی داشته باشید و از یک شرکت برندسازی هم کمک بگیرید. در ضمن این مقاله هم خیلی به شما کمک میکند. پس همراه من باشید.
استراتژی برند شامل اهداف بلندمدت و مشخص است که میتوان با تکامل یک برند موفق به آن دست پیدا کرد. در واقع اجزای ترکیبی شخصیت شرکت شما که آن را قابل شناسایی میکند.
اگر استراتژی برند به خوبی تعریف شده باشد و اجرا شود، بر تمام جنبههای یک کسب و کار تاثیر میگذارد و مستقیما به نیازهای مصرفکننده، احساسات مشتریان و محیطهای رقابتی ارتباط دارد.
اول از همه هم این را بدانید که منظور از برندسازی، طراحی لوگو، وبسایت، نام برند و حتی محصول شما نیست! برندسازی چیزی فراتر از همه اینها است ولی شامل این موارد هم میشود. چون به هر حال این موارد قابل لمس هستند و تفاوت شما را با سایر برندها به طور واضح نشان میدهند.
چرا باید برای راه اندازی برند استراتژی داشته باشیم؟ حتما شما هم چنین سوالی برایتان پیش آمده است. پاسخ دادن به این سوال سخت است؛ نه به این دلیل که چیزی برای گفتن نداریم، بلکه به این دلیل که اتفاقا کلی حرف برای گفتن وجود دارد. قبل از این که پاسخ این سوال را مطرح کنیم، یکی از نقل قول های جی. کی. چسترتون (G. K. Chesterton) روزنامهنگار، فیلسوف، شاعر و رماننویس انگلیسی را بیان میکنیم:
چسترتون میگوید:
اگر در لحظه از یک مرد با هوش معمولی بپرسید: "چرا تمدن را به وحشیگری ترجیح میدهی؟" او به طرز مسخرهای به اشیا و موضوعات دور و برش نگاه میکند و پاسخ مبهمی میدهد. مثلا اینکه "چرا ترجیح میدهم؟ خب به خاطر اینکه دیگر از زغال سنگ استفاده نمیکنیم! یا چون پیانو داریم و پلیسها امروز به ما کمک میکنند!" قضیه مهمی مثل تمدن پیچیده است. کارهای زیادی طی سالها انجام شده است و همین باعث میشود پاسخ دادن به این سوال پیچیده شود.
خب وقتی سوالی در مورد دلایل استراتژی برند و مزایای آن مطرح میشود، دقیقا همین وضعیت پیش میآید. خیلی وقتها نمیتوان یک نسخه کلی برای همه کسب و کارها پیچید. اما در ادامه سعی میکنیم تا حد امکان یک پاسخ کلی برای دلایل وجود استراتژی برندسازی توضیح دهیم. اما اول از همه تفاوت دو اصطلاح مهم را بررسی میکنیم.
قبل از هر چیزی باید بدانید که اصطلاحات "برند" و "استراتژی برند" با هم تفاوت دارند ولی خیلی اوقات به جای هم به کار میروند. اول باید درک درستی از این مفاهیم به دست بیاوریم.
بگذارید ابتدا در مورد برند صحبت کنیم:
این یک واقعیت شناخته شده است که برند برای بسیاری از شرکتها با ارزشترین دارایی محسوب میشود.
مگر مواد مورد استفاده در یک کفش نایک چقدر ارزش دارد؟ نهایتا چند ده دلار! اما وقتی نایک لوگوی خود را روی کفش چاپ میکند، مردم حاضر هستند صدها دلار برای خرید آن بپردازند. حتی اگر کفشی با همان کیفیت از یک برند دیگر وجود داشته باشند، برند نایک را ترجیح میدهند. به همین دلیل است که ارزش برند نایک بیش از 30 میلیارد دلار ارزیابی شده است.
بنابراین جای تعجب نیست که یکی از اولین کارهایی که اکثر کسب و کارهای جدید انجام میدهند، ایجاد یک برند قوی است. آنها زمان و هزینه خود را صرف طراحی یک لوگوی زیبا و یک نام منحصر به فرد و به یاد ماندنی میکنند. این موارد خیلی مهم هستند و باید به درستی انجام شوند. اما خیلی از بیزنسها نمیدانند که برند چیزی بیش از یک لوگو و نام است!
نام تجاری شما چیزی نامشهود و در عین حال فوقالعاده قدرتمند است. برند شما احساس خاصی در ذهن مخاطب به وجود میآورد و این حس ممکن است قدرت، ضعف، خوبی، بدی صداقت یا حتی شجاعت باشد.
برند به این صورت تعریف میشود:
برند ارتباط عاطفی است که مشتریان با کسب و کار شما دارند و بر اساس نام، لوگو، هویت کلی بصری و کلامی، بازاریابی و تبلیغات، و مهمتر از همه تجربیاتی که مشتریان در ارتباط با شما دارند، شکل میگیرد.
اگر برند شما قوی باشد، مزایای زیادی برای شما خواهد داشت. مثلا:
برای یک لحظه برندهای معروف جهان را در نظر بگیرید:
مک دونالد، استارباکس و اپل. بلافاصله پس از شنیدن این نامهای تجاری دنیایی از تداعیها و احساسات در ذهن ما به وجود میآید. جالب است بدانید که پزشکان یک دانشگاه تحقیقاتی آلمانی دریافتهاند که برندهای قوی باعث ایجاد یک فعالیت قوی در مغز ما میشوند.
تا اینجا ذهنیت خوبی در مورد برند به دست آوردهاید. اما باید این را هم بدانید که همه چیز به سادگی انجام نمیشود. خیلی از صاحبان و مدیران کسب و کارها باید این را بدانند که برند آنها در ذهن مخاطبین و مشتریان زندگی میکند.
یعنی ارزشمندترین دارایی تجاری شما – که همان برند شما است - از کنترل مستقیم شما خارج است. اما شما میتوانید برای تغییر نام تجاری خود به صورت غیر مستقیم اقدام کنید. تقریبا هر کاری که در ارتباط با کسب و کارتان انجام میدهید، به نحوی بر برند شما تاثیر میگذارد - هم به صورت منفی و هم مثبت.
به اندازه کافی در مورد "برند" صحبت کردیم. اما تکلیف "استراتژی برند" چه میشود؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید این سوالات را از خودتان بپرسید:
دقیقا همین جا است که استراتژی برند سازی مطرح میشود. استراتژی برند شما برای همه این سوالات پاسخ دارد. برای استراتژی نام تجاری میتوان چنین تعریفی ارائه داد:
استراتژی برندسازی طرحی برای تاثیرگذاری فعال بر نحوه درک مردم از برند شما است. این استراتژی مشخص میکند که شرکت شما به کجا میرود، میخواهد به چه هدفی برسد و اصطلاحا قطبنمایی ارائه میکند که نقشه دقیق مسیر را به شما نشان میدهد و کمک میکند تا به آنجا برسید. در واقع کمک میکند تا بفهمید چه کاری انجام دهید و حتی مهمتر از آن، نباید چه کاری را انجام دهید.
خلاصه اینکه اگر میخواهید یک برند خوب پرورش دهید، کسب و کار شما به یک استراتژی برندسازی نیاز دارد.
یک استراتژی برندینگ موثر به شما کمک میکند:
همانطور که میدانید برند و داشتن یک استراتژی اهمیت زیادی برای بیزنس شما دارد. بدون استراتژی برند، هیچ راهی برای قضاوت در مورد اینکه آیا نام تجاری شما در مسیر درست حرکت میکند یا نه، وجود ندارد. مسلما این موضوع آنقدر مزیت دارد که همه کسب و کارها را به طراحی و توسعه برند تشویق میکند. در ادامه مزایای استراتژی برند را بررسی میکنیم.
مشتریان کاری را که شما انجام میدهید نمیخرند، بلکه دلیل انجام آن کار را میخرند. مثلا به تفاوت بین برندهای اپل و شیائومی نگاه کنید. هر دو مشتریان زیاد و فروش خوبی دارند. اما آیا شیائومی هم مانند اپل این همه سال در اوج باقی میماند؟ مشخص نیست!
هیچ کس نمیتواند منکر کیفیت گوشیهای هوشمند اپل شود. مثلا به ندرت تاچ این گوشیها خراب میشود؛ در صورتی که خیلی از گوشیهای هوشمند نهایتا 3-5 سال به خوبی کار میکنند و کم کم کیفیت خود را از دست میدهند. پس شما گوشی اپل را صرفا برای قابلیتهای آن نمیگیرید؛ بلکه هزینه بالای آن را به دلیل اعتمادی که به نسبت به آن به دست آوردهاید، میپردازید.
بنابراین به عنوان یک برند باید ارزش پیشنهادی خوبی به مخاطب و مشتری ارائه دهید. اگر میخواهید مشتریان وفادار جذب کنید، باید بدانید که قرار است برند شما چه چیزی را نشان دهد و اینکه چگونه آن را به مصرفکنندگان منتقل کنید.
اگر مشتریان تجربه خوب و سازگاری با شرکت و برند شما نداشته باشند، برای جلب اعتماد و وفاداری مشتری با مشکل مواجه میشوید.
مارتی نویمایر، نویسنده کتاب شکاف برند میگوید:
مشتریان زمانی به برند شما اعتماد میکنند که تجربیات آنها به طور مداوم انتظارات آنها را برآورده کند.
بنابراین سعی کنید با بررسی کمپینهای دیجیتال مارکتینگ و ابزارهای مختلفی که در دست دارید، نقاط ضعف و دلایل عدم اعتماد مشتری به خودتان را شناسایی کنید. سپس برای رفع آنها تلاش کنید.
اگر یک استراتژی واضح داشته باشید، بهتر و محتاطانهتر میتوانید تصمیمگیری کنید. اما چطور باید ایدههای جدید و خوب طراحی کنیم؟ آیا باید از ترندهای جدید بازاریابی استفاده کنیم؟ آیا محصول جدیدی که طراحی و تولید کردهایم، واقعا برای مشتریان ایدهآل ما مفید خواهد بود؟
کافی است به برند بوک خود – البته اگر آن را طراحی کردهاید - مراجعه کنید تا همه چیز را در مورد چشماندازهای آینده به یاد بیاورید. همچنین بررسی کنید و ببینید آیا طرحهایی که در نظر دارید با آن چشمانداز همسو هستند یا خیر؟
به قول دیوید اوگیلوی (David Ogilvy) که به عنوان پدر تبلیغات شناخته میشود:
هر تبلیغ باید به عنوان کمک به نماد پیچیده تصویر برند در نظر گرفته شود.
همانطور که در پاراگراف قبلی گفتیم، متعهد شدن به اصول برندینگ به همه افراد سازمان کمک میکند که بازدهی بالاتری داشته باشند و ابتکار بیشتری به خرج دهند. داشتن استراتژی درست به شما کمک میکند که در مسیر خودتان بمانید. حتی اگر از مسیر خارج شوید، به شما کمک میکند دوباره تمرکز کنید و سریع در مسیر و جای درست قرار بگیرید.
اگر بتوانید تلاشهای بازاریابی خود را محدود و شفاف کنید، میتوانید کمپینهای دیجیتال مارکتینگ موثرتر و بهتری داشته باشید. در این صورت میدانید چه کسی را هدف قرار دهید، در مورد ترجیحات و علاقهمندی آنها اطلاعاتی به دست میآورید و ارتباط بهتر با مخاطبین و مشتریان را یاد میگیرید.
به جای اینکه میلیونها تومان پول برای آزمایش کمپینهای مختلف A/B هزینه کنید، سریعتر به نتیجه خواهید رسید و بازگشت سرمایه را در کمپینهای بازاریابی و تبلیغاتی به حداکثر میرسانید.
استارتآپها از این مزیت استراتژی برند خیلی خوششان میآید. در هر یک از مراحل راهاندازی کسب و کارتان که باشید – از جذب سرمایهگذار گرفته تا راهاندازی وبسایت - داشتن یک استراتژی برندسازی واضح به شما نشان میدهد که در مورد رشد داراییهای خود بهتر فکر و عمل کنید.
داشتن استراتژی برندسازی کمک زیادی به طراحی لوگوی برند میکند، ایدههایی در مورد لحن صدای برندتان میدهد و حتی در مورد انتخاب رنگ لوگو به شما آدرس میدهد.
خیلی وقتها افراد فکر میکنند تصمیمات مهمی مثل انتخاب رنگ لوگو، طرح آن، طراحی محصول و ... را میتوانند بر اساس سلیقههای شخصی بگیرند و حتی گاهی از دوست و همسرشان مشورت میگیرند. اما در چنین موقعیتی مشاوره برندینگ با یک شرکت دیجیتال مارکتینگ بهترین انتخاب است.
پس همواره طراحیها را بر اساس استراتژیهای برند انجام دهید و بین همه چیز هماهنگی ایجاد کنید.
یک سازمان مثل تیم قایقرانی است. اگر کسی در قایق در جهت مخالف پارو بزند، همه چیز را خراب میکند و حرکت از ریتم خارج میشود. بخش عمدهای از فرآیند استراتژی برند، همسو کردن افراد مختلف در تیم شما و ترغیب آنها به خرید اهداف و ارزشهای برند شما است.
وجود کارمندان متعهد باعث رشد سازمان و برند شما میشود. بنابراین سعی کنید کارمندانی متعهد و سختکوش تربیت کنید.
کارمندان متعهد کارهای بیشتری انجام میدهند، در خدمترسانی به مشتریان بهتر عمل میکنند و سود بیشتری برای شرکت شما به ارمغان میآورند.
متاسفانه خیلی از افراد میکنند استراتژی برندسازی به طراحی یک لوگوی زیبا و شعاری جذاب و رسا محدود میشود. البته این دور از واقعیت نیست ولی همه حقیقت هم نیست!
دقت کنید که برند شما شامل همه چیزهایی است که شما را از رقبا متمایز میکند. توجه کنید، همه چیز! از هویت بصری گرفته تا پیامهای شما و تجربه مشتری. اینکه مردم چگونه کسب و کار شما را درک میکنند، چه فکری در مورد شما دارند و احساسشان در رابطه با برند شما چیست؟
از آنجایی که برندسازی بسیار گسترده است، توسعه یک استراتژی کارآمد به زمان و برنامهریزی دقیق نیاز دارد. در عین حال باید یک سری گامهای عملی را در این زمینه طی کنیم. در این بخش مراحل برند سازی را معرفی میکنیم.
هر کسب و کاری در یک زمینه خاص فعالیت میکند و محصولات و خدمات خود را ارائه میدهد. تمرکز داشتن روی یک زمینه کاری خاص باعث ارائه محصول و خدمات بهتر و موفقیت بیشتر میشود. این انتخاب مزایای زیادی دارد. مثلا:
وقتی میخواهید پایه و اساس استراتژی برند خود را تعیین کنید، باید بدانید که تمرکز شما بیش از همه روی چه چیزی است. برای شروع باید ببینید بیشتر از همه از چه چیزی لذت میبرید و در آن عالی هستید. در این صورت در مسیر درستی قرار میگیرید و استراتژی بازاریابی موثری به کار میبرید.
تمام هدف یک استراتژی، رسیدن به یک هدف یا یک سری اهداف است. سنگین بود نه! بنابراین باید در توسعه استراتژی برندسازی یک سری اهداف کوتاه مدت و بلند مدت در نظر بگیرید.
به این فکر کنید که میخواهید کسب و کارتان در ماه آینده، سال آینده و چند سال دیگر در چه موقعیتی باشد!؟ آیا میخواهید تعداد مشتریان خود را تا درصد مشخصی افزایش دهید؟ آیا میخواهید مشتریان وفاداری داشته باشید؟ دوست دارید کلی شعبه جدید افتتاح کنید؟ یا اهداف خاص دیگری دارید؟
در هر صورت، زمانی که در مورد انتخاب استراتژی تصمیم میگیرید، اهداف اولیه خود را در نظر بگیرید.
برخی از برندها تنها روی استراتژیها، اهداف و فعالیت خودشان تمرکز میکنند و گویی در یک حباب قرار دارند. باید این نکته را درک کنید که رقبای شما و سایر مشاغلی که مخاطبان شما با آنها درگیر هستند، چگونه برندسازی کردهاند.
البته قرار نیست از آنها تقلید کنید یا کار آنها را کپی کنید. با این حال میتوانید با توجه به فعالیت آنها و واکنشی که مخاطبینشان داشتهاند، تکنیکهای زیادی یاد بگیرید.
نگاه کردن به برندهای موفق، میتواند الهامبخش باشد و ایدههای خلاقانه و بینشی استراتژیک به شما بدهد. در این صورت میتوانید خود را از سایر رقبا متمایز کنید.
گاهی اوقات محصول یا خدمات ما منحصر به فرد و گاهی مشابه رقبا است. حتی اگر چیزی که ارائه میدهید واقعا منحصر به فرد نیست، باز هم میتوانید متفاوت باشید. چگونه؟ کافی است پیام برندتان را دست کم نگیرید!
فروشگاههای زنجیرهای Starbucks و Dunkin’ Donuts را در نظر بگیرید. هر دو محصولات مشابهی میفروشند؛ اما استراتژیهای آنها پیامهای متفاوتی به مخاطبان منتقل میکند. البته هر دو برند هم موفق هستند و مشتریان خاص خود را دارند. این موضوع میتواند در مورد شما هم صدق کند. مثلا اگر 10 یا حتی 100 برند فست فود در کشور وجود داشته باشد، آیا شما نمیتوانید برند جدید خودتان را راهاندازی کنید و موفق شوید؟ مسلما میتوانید!
کافی است یک شعار مناسب برای برندتان داشته باشید و با کمترین کلمات و موثرترین واژهها ماموریت برندتان را به گوش مخاطبین برسانید.
یکی از نکاتی که در این باره وجود دارد این است که شما میتوانید استراتژی برند خود را سفارشی کنید و با راهکارهای زیر بیزنس متمایزی راه بیندازید:
فرض کنید شما صاحب یک پیتزا فروشی هستید. مشخص است که تعداد زیادی پیتزا فروشی دیگر هم در شهر شما وجود دارد. با این حال پیتزای شما منحصر به فرد است. مثلا همه عملیات آمادهسازی و پخت را جلوی چشم مشتری انجام میدهید، پیتزا را دقیقا به سبک ایتالیاییها سرو میکنید و بستهبندیهای جذابی انتخاب میکنید.
چیزی برای مشتریان ارائه دهید که نمیتوانند از رقبای شما دریافت کنند.
هر فردی شخصیت منحصر به فردی دارد. هر تجارتی هم همینطور. در عین حال میدانیم که هر شخصیتی – چه مربوط به یک فرد و چه مربوط به یک برند - به یاد ماندنی نیست. برای اینکه نام تجاری خاصی داشته باشید که فراموش نشود، میتوانید این سوالات را از خودتان بپرسید:
این تمرین به شما کمک میکند ویژگیهای مهم برند و کسب و کارتان را مشخص کنید و بهترین راه برای برجسته کردن آن را تجسم کنید و به مرحله اجرا درآورید.
تجربه مشتری مهمترین عاملی است که او را به فروشگاه یا شرکت برمیگرداند. ممکن است رقیبی وجود داشته باشد که همان محصولات یا خدمات را با قیمت ارزانتری ارائه دهد، اما به دلیل اینکه رفتار خوبی با مشتریان ندارد یا تجربهای به یاد ماندنی برای آنها به وجود نمیآورد، مشتریان کمتری نسبت به سایر رقبا داشته باشد.
خیلی از مردم به قیمت اهمیتی نمیدهند و کیفیت را در کنار تجربه جذاب دوست دارند. بنابراین اگر خاطره خوشی از برند شما نداشته باشند، دیگر به سمتتان برنمیگردند.
در عین حال وقتی مشتری حس خوبی از خرید از برند شما دارد، تبدیل به یک بازاریاب کوچک برای کسبوکار شما میشود. بازاریابی دهان به دهان از آن چیزی که فکر میکنید موثرتر است.
مثلا ممکن است پست و استوریهایی با معرفی شما منتشر کند، نظر خود را بنویسد و محصول شما را به بقیه توصیه کند.
بنابراین فقط به ایجاد یک تجربه خوب فکر نکنید. به این فکر کنید که چطور میتوانید فراتر از رقبا ظاهر شوید و تجربه ایدهآلی برای مشتریان خود ارائه دهید.
خیلی از افراد کسب و کارهای محلی و محصولات آنها را ترجیح میدهند و خیلی از آنها استقبال میکنند. مثلا اگر در زمینه محصولات خانگی مانند ترشی، مربا، رب و لواشک فعالیت میکنید، احتمالا مشتریان زیادی از شهر خودتان خواهید داشت. اگر به درستی در فضای نت فعالیت و تبلیغات کنید و ارتباط نزدیکی با همشهریان خود داشته باشید، به احتمال زیاد سود خوبی از فروش محصولاتتان به دست میآورید.
حتی ممکن است به دلیل فعالیت در شبکههای اجتماعی مشتریانی از شهرهای دیگر هم پیدا کنید.
به هر حال مردم محصولات و خدمات باکیفیت را دوست دارند و امکان ندارد کار شما بد باشد و مشتریان زیادی پیدا کنید. اما حضور در جوامع کوچک به شما این شانس را میدهد تا چهرهای واقعی به برندتان بدهید و آن را جذابتر و حتی انسانیتر کنید.
بنابراین حضور در شهرهای کوچک با مشتریان محلی را غنیمت بدانید و کیفیت کارتان را حفظ کنید تا کم کم مشتریانی از شهرهای دیگر هم به سراغ شما بیایند.
از طرف دیگر سعی کنید با مشتریان ارتباط شخصی برقرار کنید. این کار دو مزیت عمده دارد:
به چند روش با جامعه موردنظرتان ارتباط برقرار کنید:
همه این استراتژیها شما را به مشتریانتان نزدیکتر میکند و در عین حال آنها را تشویق میکند تا از کسب و کار شما حمایت کنند.
حضور در اینترنت و موتورهای جستجو، یکی از شروط موفقیت در دنیای دیجیتال است. در حال حاضر خیلی از کسب و کارها با حضور در شبکههای اجتماعی یا طراحی وبسایت توانستهاند خود را از بحران مالی یا شکست در دوره کرونا نجات دهند.
یک وبلاگ تجاری باعث افزایش فروش اینترنتی میشود، فرصتهای بیشتری برای دیده شدن و تبلیغات در اختیار شما قرار میدهد و راه مطمئنی برای توسعه برند شما است.
برندینگ به این معنا است که کسب و کار شما به راحتی در میان جمعی از برندها و بیزنسهای مختلف قابل شناسایی باشد. وبلاگ نویسی هم راهی عالی برای ارتباط با شخصیت و هدف منحصر به فرد شرکت شما است.
فقط موضوعاتی را انتخاب کنید که به مخاطبان شما مرتبط است، پستهایی مفید منتشر کنید و از تصاویر منحصر به فرد و جالب استفاده کنید. راستی از افزودن شخصیت به اطلاعاتی که منتقل میکنید نترسید. به این فکر کنید که چگونه شخصا با یک مشتری در مورد کسب و کارتان صحبت میکنید؟ سعی کنید در هنگام نوشتن پستهای بلاگ این سبک مکالمه را حفظ کنید.
طراحی وبلاگ یا حضور در شبکههای اجتماعی، یکی از استراتژیهای خوب پرسنال برندینگ است. اگر دوست دارید برندسازی شخصی داشته باشید و از این موقعیت برای درآمد بیشتر استفاده کنید، مقاله پرسونال برندینگ به شما کمک میکند.
به همان اندازه که برای ایجاد پیام برند وقت و انرژی میگذارید، باید برای نمایش بصری برندتان هم این بها را بپردازید. به هر حال لوگوی شما اولین چیزی است که در یاد مشتریان و مخاطبین میماند. مثلا امکان دارد شما پنج حلقه المپیک یا سیب نیم خورده اپل را از یاد ببرید؟ هرگز! پس لوگوی شما هم نه به اندازه این مثالها ولی به اندازه گستردگی برندتان اهمیت دارد.
در این مورد رنگها نقش خیلی مهمی ایفا میکنند. مثلا وقتی به گرفتن تاکسی از اپلیکیشن اسنپ فکر میکنید، ناخودآگاه رنگ سبز در ذهن شما تداعی میشود. یا با شنیدن نام پپسی سریع یاد لوگوی معروف قرمز و آبی آن میافتید. به هر حال این چیزها اتفاقی نیست و حاصل روزها و سالها زحمت و تلاش یک تیم برای انتخاب رنگ، طرح لوگو و برندسازی است.
خیلی وقتها این کیفیت محصولات است که به لوگوی شما ارزش میدهد. مثلا شاید برندهای دلپذیر یا بهروز لوگوی خاص و متفاوتی نداشته باشند، اما به دلیل شهرت و کیفیتی که داشتهاند، سالها است در ذهن مردم ماندهاند.
حتما شما هم خیلی از لوگوهای معروف را با رنگشان به یاد دارید. مثلا کوکاکولا قرمز رنگ است و کانادا درای نارنجی. تلگرام آیکونی آبی رنگ دارد، واتساپ آیکونی سبزرنگ و آیکون اسنپ چت زردرنگ است.
پس انتخاب رنگ برای طراحی لوگو مهم است و به غیر از آشنایی با طراحی گرافیکی، باید با روانشناسی رنگها هم آشنا باشیم. چون به هر حال انتخاب رنگ برند صرفا یک موضوع شخصی نیست.
تحقیقات نشان داده است که بین 62 - 90% از قضاوتهای فوری مشتریان بر اساس رنگ است. چرا؟
چون رنگهای مختلف احساسات و واکنشهای متفاوتی را برمیانگیزد که میتوان از آنها برای تاثیرگذاری بر نحوه نگاه و تعامل مردم با برند استفاده کرد.
مثلا :
اینها تنها بخشی از مفاهیم مربوط به رنگها بود. کلی مطلب مهم دیگر وجود دارد که طراحان لوگو باید با آنها آشنا باشند. به هر حال کلی نکته ظریف وجود دارد که باید به آنها توجه کنید. چون لوگوی شما در همه بروشورها، شبکههای اجتماعی، وبسایت و خلاصه هر جایی که برند شما دیده میشود، ظاهر میشود.
مطمئن شوید رنگهای برند خود را هوشمندانه انتخاب میکنید. با این کار برندسازی بصری شما از استراتژی برند شما پشتیبانی میکند و کسب و کارتان موفقتر خواهد بود.
یکی دیگر از پلتفرمهای مهم حضور شما در فضای وب، شبکههای اجتماعی است؛ چون برندسازی دیجیتال شرط اصلی برای موفقیت یک کسب و کار است. این شبکهها به عنوان راحتترین نمایندگان تجارت آنلاین شما شناخته میشوند و فرصتی عالی برای متمایز کردن نام تجاری شما ایجاد کردهاند.
چه از فیسبوک استفاده کنید، چه توئیتر و چه اینستاگرام و یوتیوب، باید صدا و تصویری هماهنگ و یکپارچه در آنها داشته باشید. در این صورت مطمئن خواهید بود که فالوورها و مشتریان شما با همان ثبات و اطمینانی از شما انتظار دارند، رو به رو میشوند.
سعی کنید هیچ گاه مخاطبین خود را به روش منفی سوپرایز نکنید.
اگر دوست دارید با فعالیت در شبکههای اجتماعی بیشتر آشنا شوید، مقالات زیر به شما کمک میکند:
برند تجاری شما قرار است در خیلی از مکانها و موقعیتها به نمایش دربیاید. شما دوست دارید شناخته شوید و محبوبیت به دست آورید. اما گاهی اوقات اوضاع آنطور که میخواهید پیش نمیرود. انتخاب رنگ لوگو، لحن و بیان شما در تعاملات با مشتری و نوع فعالیت در شبکههای اجتماعی اهمیت دارد. اگر میخواهید یک استراتژی جامع برای برند خود داشته باشید، نکات و اصول برندینگ را به درستی اجرا کنید.
آلن آدامسون حرف جالبی در زمینه هدف برندسازی میزند. وی میگوید:
هر برندی قولی میدهد. اما در بازاری که مصرفکننده اعتماد کمی دارد و هوشیاری بالا است، تنها دادن یک قول نیست که یک برند را از سایر برندها جدا میکند؛ بلکه داشتن یک هدف تعیینکننده است.
وعدههایی که شما و کسب و کارتان به مشتریان میدهید، باید با فعالیت خودتان همسو باشد. صبحها برای چه کاری از خواب برمیخیزید؟ چرا هر روز به سر کار میروید؟ تلاش و انگیزه شما هر چقدر بیشتر باشد، تمایز بین شما و رقبایتان هم بیشتر مشخص میشود.
درست است که همه کسب و کارها به دنبال درآمدزایی هستند؛ اما برخی برای چیزی بیشتر از سودآوری تلاش میکنند. دقیقا مثل برند IKEA. این برند تنها به فروش مبلمان و دکوراسیون منزل نمیپردازد. بلکه شعار آن "ایجاد زندگی روزمره بهتر" است. چنین رویکردی حتما برای لیدها و مشتریان جذاب خواهد بود. چون نشان میدهد که به تعهدی فراتر از فروش محصول دست پیدا کردهاند.
وقتی میخواهید هدف کسب و کار خودتان را تعریف کنید، این برند را در نظر بگیرید. درست است که کسب درآمد یک اولویت است؛ اما فعالیت تنها برای این هدف نمیتواند برند شما را از سایر رقبا متمایز کند.
این نکته مهم را هیچ وقت فراموش نکنید. خیلی از برندهای معروف و مهم حتی برای یک پست یا استوری در پیج اینستاگرام خودشان برنامه دارند و هر مطلب یا عکسی را منتشر نمیکنند. همین موضوع ثبات برند را نشان میدهد. بهتر است در مورد مطالب یا موضوعاتی که ارتباط چندانی با برند شما ندارد صحبت نکنید. هر عکس یا مطلب جالبی که میبینید را منتشر نکنید.
توجه نکردن به این موضوع ممکن است یکپارچگی برند و ثبات آن را از بین ببرد و حتی به وجهه آن آسیب بزند.
یک مثال خیلی خوب در این مورد برند کوکاکولا است. این برند تعهدی قوی به یکپارچگی فعالیتهای خود دارد و در نتیجه همه عناصر بازاریابی برند به طور هماهنگ با هم کار میکنند. همین موضوع کوکاکولا را به یکی از شناخته شده ترین برندهای جهان تبدیل کرده است.
حتی یکپارچگی این برند در شبکههای اجتماعی هم مشخص است.
یکی از راهحلهای عالی برای نمایش یکپارچگی و ثبات برند، طراحی و تولید برندبوک است. در این صورت نیازی نیست مشتریان بخشهای جداگانه برندتان را کنار هم قرار دهند تا به یک جمعبندی کلی برسند. بلکه با کمک برندبوک یا راهنمای سبک برند به راحتی با لوگوی شما، رنگهایی که استفاده میکنید، لحن صدای برندتان، انواع محصولات و خدمات آشنا میشوند.
جالب است بدانید که خیلی وقتها مشتریان منطقی خرید نمیکنند. احتمالا خود شما یا دوستتان تجربه خرید غیرمنطقی یک جنس خیلی گران را داشتهاید. با اینکه میدانید جنسهای ارزانتر و با همان کیفیت هم وجود دارند، اما به دلیل نام برند و احساسی که به شما میدهد، کالای گرانتر را ترجیح میدهید.
مثلا خود من زمانی که تصمیم به خرید لپ تاپ گرفتم، بودجه کم و محدودی داشتم. وقتی به مغازههای مختلف و سایتها سر زدم، متوجه شدم که قیمت دو لپ تاپ با ویژگیهای یکسان از دو برند SONY و acer کاملا متفاوت است. هر دو کارایی خوبی دارند ولی قیمت لپ تاپ SONY به دلیل شهرت و محبوبیت آن بیشتر است. در نهایت یک لپ تاپ acer خریدم و امروز با اینکه 5 سال از خرید آن میگذرد، هیچ مشکلی با آن نداشتهام.
اما خیلی از افراد مثل من نیستند! آنها به نام برند و شهرت آن توجه میکنند و همیشه به دنبال خرید اجناس مارک و لاکچری هستند. مثلا میدانند که چند سال دیگر گوشی خود را عوض میکنند و با یک گوشی Xiaomi یا Honor هم کارشان راه میافتد. اما حتما باید iPhone 13 بخرند.
اما چرا؟
مردم به صورت طبیعی به روابط صمیمی و گرم تمایل دارند. دوست دارند رابطه عمیقی با اجناسی که استفاده میکنند، برقرار کنند. مثلا همین که از دست گرفتن گوشی آیفون یا کار کردن با لپ تاپ سونی و آیفون احساس خوبی دارند، حاضر میشوند کلی پول بابت آن پرداخت کنند.
دو روانشناس به نام روی باومایستر و مارک لیری این نیاز را به بهترین وجه در "فرضیه تعلق داشتن" توصیف میکند:
افراد یک نیاز روانشناختی اساسی برای احساس ارتباط نزدیک با دیگران دارند و پیوندهای دلسوزانه و محبت آمیز ناشی از روابط نزدیک، بخش عمدهای از رفتار انسانی است.
درسی که باید از این موضوع گرفت این است که باید یک راه برای ارتباط عمیق و احساسی با مشتریان پیدا کرد. آیا به آنها احساس آرامش را منتقل میکنید؟ کاری میکنید که حس عضو خانواده شما بودن به آنها دست دهد؟ زندگی را برای آنها راحتتر میکنید؟ باید کاری کنید که چنین احساساتی درون مشتریان به وجود بیاید. پس از محرکهای احساسی برای تقویت رابطه و وفاداری مشتریان استفاده کنید.
در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، برای ماندن در بازار باید انعطافپذیر بود. یکی از جنبههای مثبت این است که به شما آزادی میدهد تا در کمپینها و تبلیغات آزادانه و خلاقانه عمل کنید. ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که چطور ممکن است هم ثبات داشته باشیم و هم انعطافپذیر باشیم!؟
سؤال خوبی است! شما باید در هدفی که تعیین کردهاید و استانداردهای برندتان ثبات داشته باشید و در عین حال منعطف باشید. یعنی با ترندهای روز همگام باشید و رویکردهایی انتخاب کنید که باعث ایجاد علاقه مخاطب به شما و تمایز شما نسبت به رقبا باشد.
به عبارت دیگر، کوین بودلمن، رئیس Peopledesign در این باره میگوید:
برنامههای هویتی مؤثر مستلزم سازگاری کافی برای قابل شناسایی بودن، و تنوع کافی برای تازه و انسانی نگه داشتن چیزها هستند.
شاید خیلی از روشهای موثر شما دیگر کارکرد نداشته باشد؛ پس باید روشها را تغییر دهید.
اگر تاکتیکهای قدیمی شما دیگر جواب نمیدهد، اصلا از تغییر نترسید.
از این فرصت استفاده کنید و فالوورهای خود را با روشهای تازه و جدید درگیر کنید. مثلا میتوانید با اینفلوئنسرها همکاری کنید. اینفلوئنسر مارکتینگ همیشه یکی از روشهای موثر در همراهی با ترندها بوده است. میتوانید ویژگیهای جدید محصولاتتان را معرفی و برجسته کنید. دلایل علاقه مشتریان به برند خودتان را به طور غیرمستقیم مطرح کنید و به مشتریانتان یادآوری کنید که چرا شما را دوست داشتند و دارند!
در بخشهای قبلی در مورد موضوعات مهمی صحبت کردیم. همانطور که گفتیم اگر میخواهید برند شما به رسمیت شناخته شود، باید حس سازگاری ایجاد کنید. بنابراین وجود یک راهنمای سبک برند یا برند بوک به کارمندان کمک میکند تا همگی سبک خاص و ثابت برند را بشناسند و هماهنگی کامل داشته باشند. بهتر است این هماهنگی حتی در ارتباط با مشتریان هم وجود داشته باشد.
اگر قبلا برندتان را راهاندازی کردهاید و همین حالا کلی مشتری دارید، شانس بالایی برای قویتر کردن برندتان دارید. شما این شانس را دارید تا این مشتریان را به خودتان وفادار کنید. پس ساکت ننشینید و شروع کنید!
خیلی از این افراد در مورد برند شما با دوستانشان صحبت میکنند، در صفحات اجتماعی خود شما را معرفی میکنند و به عنوان سفیر برند شما فعالیت میکنند. این افراد به شما وفادار هستند، اما خودتان باز هم میتوانید این وفاداری را پرورش دهید.
مثلا چالشها و مسابقاتی برگزار کنید و جایزه بدهید. همیشه از طرفداران و مشتریان بابت همراهی برندتان تشکر کنید. ایمیلهای شخصیسازی شده ارسال کنید و نظرات آنها به صورت UGC یا محتوای تولید شده توسط کاربر منتشر کنید.
وفاداری بخش مهمی از استراتژی برند سازی است؛ به خصوص اگر به دنبال رشد فروش محصولاتتان هستید.
همواره رقابت را به عنوان یک چالش برای بهبود استراتژی برند و ایجاد ارزش بیشتر در نظر بگیرید. شما در یک زمینه کاری خاص فعالیت دارید و با یک سری شرکت و برند رقابت میکنید. مشتریان مشترکی دارید و برای به دست آوردن اعتماد آنها تلاش میکنید. پس باید مراقب رقبایتان و فعالیتهایشان باشید.
تاکتیکهای آنها را بررسی کنید. ببینید آیا با انجام این کارها موفق بودهاند یا شکست خوردهاند؟ موقعیت برند خود و بهبود اوضاع خود را بر اساس تجربه کاری آنها تنظیم کنید. البته نه اینکه تقلید کنید؛ بلکه سعی کنید از رقبایتان یاد بگیرید.
یک مثال عالی از نمایش برند در مقابل رقبا، مربوط به برند پیتزا هات است.
وقتی که یکی از عاشقان پیتزا سوال "پیتزا هات یا دومینو؟" را در توئیتر خود مطرح کرد، پیتزا هات حتی یک لحظه را هم از دست نداد و در عرض چند دقیقه، قبل از اینکه دومینو فرصتی برای صحبت داشته باشد، به شوخی پاسخ آن را داد.
از این به بعد دومینو مراقب است تا در موقعیت مشابه فرصت را از دست ندهد.
برای اینکه بتوانید مسیر درستی انتخاب کنید و استراتژیهای صحیح و موثری برای پیمودن آن داشته باشید، به مشاوره دیجیتال مارکتینگ نیاز دارید. تیم عظیم مدیا با چند سال سابقه در زمینه:
ایجاد زیرساختهای دیجیتال برندینگ
طراحی وبسایت
سئو
کمپینهای دیجیتال مارکتینگ
آنالیز رقبا
و مشاوره توسعه آنلاین کسب و کار
انتخابی عالی برای برندسازی در فضای آنلاین است. برای دریافت مشاوره از تیم عظیم مدیا میتوانید فرم درخواست مشاوره را پر کنید.
استراتژی برندسازی طرحی برای تاثیرگذاری فعال بر نحوه درک مردم از برند شما است.
برند ارتباط عاطفی است که مشتریان با کسب و کار شما دارند و بر اساس نام، لوگو، هویت کلی بصری و کلامی، بازاریابی و تبلیغات، و مهمتر از همه تجربیاتی که مشتریان در ارتباط با شما دارند، شکل میگیرد.
مزایای استراتژی برند سازی:
بیان ارزشها
شناسایی نقاط ضعف
همسویی ایدهها و اهداف
افزایش مسئولیتپذیری
تمرکز کردن روی موارد مهم
افزایش ارزش شرکت
طراحیهای خلاقانه و بهتر
هماهنگی بیشتر تیم
مراحل برند سازی:
انتخاب جایگاه و زمینه کاری
مشخص کردن اهداف تجاری و بازاریابی
انجام تحقیقات دقیق در مورد برند
نمایش نقطه تمایز
فرض کردن کسب و کار به عنوان یک شخص
ایجاد یک تجربه استثنایی برای مشتری
تعامل با مخاطبین
راهاندازی یک وبلاگ
توسعه هویت بصری
هماهنگی شبکههای اجتماعی
چند نکته مهم:
تعریف یک هدف خاص
وجود ثبات
ایجاد رابطه احساسی بین مشتری و برند
انعطافپذیری
مشارکت کارمندان
جلب وفاداری مشتریان
آگاهی رقابتی
منبع
تا اینجا کلی در در مورد استراتژی برندینگ صحبت کردیم. نوبت شما است که در مورد اهداف و استراتژیهای کسب و کارتان با ما صحبت کنید. تا به حال استراتژی و برنامه خاصی برای برندسازی داشتهاید؟ مطالب این مقاله چه کمکی به بهبود برنامهریزیهای شما میکند؟ وجود استراتژی برند سازی چه مزایایی برای بیزنس شما خواهد داشت؟ اگر هنوز در حال تحقیق در مورد این موضوع هستید و سعی میکنید بهترین راه را برای پیشرفت پیدا کنید، سوالات و مشکلاتتان را با ما در میان بگذارید.
فروع الدین مرادی
2 سال پیش