آیا میدانستید که 55% از صفحات وبسایتها فقط چند ثانیه از توجه کاربران را به خود جلب میکنند؟ یعنی چی؟ یعنی اینکه بیشتر از نیمی از مطالب در اینترنت اصلا خوانده نمیشوند! خیلی غمانگیز است. تصور کنید یک کارشناس محتوا چقدر برای یک مطلب وقت میگذارد، آن وقت کاربران به راحتی از این مطلب میگذرند و آن را نمیخوانند. البته تقصیری ندارند. وقتی که دست اندر کاران یک سایت به تعداد زیادی از نکتهها و موارد مهم بی توجه باشند، باید هم انتظار چنین اتفاقی را داشته باشند. اگر شما هم اخیرا دچار این مشکل شدهاید و میبینید که مطالبتان اصلا خوانده نمیشود و جذابیت کافی را ندارد، باید قوانین و اصول کپی رایتینگ را بدانید.
با من در این مقاله عظیم مدیا همراه باشید تا ببینید کپی رایتر کیست و چه کارهایی بر عهده دارد. همچنین با چند مورد از نمونه های کپی رایتینگ آشنا شوید و ترافیک و بازدید بیشتری جذب کنید. لازم نیست برای جذب مخاطب به گوگل پول بدهید، فقط کافی است یک کپی رایتر خلاق و کاربلد شوید.
خب این تقریبا واضح است که محتوای شما هر چقدر بهتر باشد، بیشتر خوانده میشود؛ ترافیک بیشتری برای شما به ارمغان میآورد و خوانندگان و بازدیدکنندگان سایت را دوباره به سمت شما برمیگرداند. جالب است بدانید کاربرانی که یک پست را به مدت 3 دقیقه میخوانند، 2 برابر بیشتر از کسانی که فقط 1 دقیقه صرف خواندن مقاله شما میکنند، به سایتتان برمیگردند. پس باید هر کاری از دستتان برمیآید انجام دهید تا مقاله شما خوانده شود!
چیزی که باید به آن توجه کنید این است که مردم دیگر مانند گذشته نیستند و صبر و طاقت کمی دارند. حوصله مطالب طولانی و کسلکننده را ندارند و شاید وقت کمی برای خواندن مطلب شما بگذارند. اگر ببینند مطلب شما ارزش خواندن دارد و جذاب است، به خواندن ادامه میدهند. در غیر این صورت آن را میبندند و به سراغ یک متن جذابتر میروند.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که توجه خوانندگان را جلب کنید. نمیتوانید همینطور 3000 کلمه پشت سر هم بنویسید و انتظار داشته باشید که مخاطب همه آنها را بخواند. نوشتن یا به عبارت دیگر کپی رایتینگ اصولی دارد که باید رعایت شود. اگر این موارد را رعایت کنید همه مطالبتان خوانده میشود و کاربر مشتاق خواندن بقیه متنهای شما هم خواهد بود. اگر میخواهید ببینید اصول کپی رایتینگ چیست این مقاله را از دست ندهید. برای آموزش کپی رایتینگ و ارائه نکتههای مهم آن با من همراه باشید.
تعریف کپی رایتینگ:
copywriting شامل نوشتن متن و مطالب تبلیغاتی یا هر روش دیگر بازاریابی است. محصولی که به آن copy یا sales copy گفته میشود، متنی است که هدف آن افزایش آگاهی از برند و در نهایت ترغیب افراد به یک اقدام خاص مثل کلیک، خرید یا ثبت نام است.
در ادامه 10 ترفند copywriting را با هم مرور میکنیم.
مردم عادت دارند در هر کاری از کلیشههای معمول استفاده کنند. بیشتر افراد از تغییر و نوآوری میترسند و حتی آن را امتحان نمیکنند. چون انجام همان کار همیشگی خیلی راحتتر است و هیچ چالشی هم به دنبال ندارد. این موضوع در نوشتن هم دیده میشود. بعضی افراد فکر میکنند اگر مثل افرادی که مثلا 5 سال پیش مینوشتهاند و بازدید خوبی میگرفتند بنویسند، حتما نتایج خوبی میگیرند. اما با قطعیت میگوییم که اصلا اینطور نیست!
تازه بدتر از همه اینکه برخی تصور میکنند نوشتن و کپی رایتینگ یک توانایی ژنتیکی است و اگر امروز نمیتوانند بنویسند، حتما در آینده هم این توانایی را پیدا نمیکنند. اما من و همه دیجیتال مارکترها و نویسندهها اینجا هستیم تا به شما بگوییم که ترفندهای زیادی برای نوشتن محتوای خوب وجود دارد.
متن شما باید همه این 4 مورد را در خود داشته باشد. به این صورت که:
در این مورد هم مثالی میزنیم. مثلا یک سایت در زمینه مشاوره دیجیتال مارکتینگ:
به هر حال ترفندهای copywriting خیلی ساده و موثر هستند و کافی است آنها را به درستی اجرا کنید. نیازی نیست ژن آن را داشته باشید یا ساعتها برای اینکه آن را یاد بگیرید، وقت صرف کنید. فقط به همین روشهای اصولی بچسبید و آن را اجرا کنید.
تا به حال شده شروع به خواندن متنی کنید و بعد از چند دقیقه ببینید که اصلا منوجه گذر زمان نشدهاید و هنوز دارید ادامه میدهید؟ من که این اتفاق را در کودکی و نوجوانی و با خواندن کتابهای مختلف و به خصوص رمانها تجربه کردم. البته منظورم این نیست که رمان بنویسید یا قصه تعریف کنید! بلکه لحن نوشتارتان را طوری تغییر دهید که مخاطب را به خواندن ادامه متن جذب کنید.
مثلا میتوانید در مورد خواستههای مهم کاربران بنویسید و با آنها همذاتپنداری کنید. در این صورت نه تنها مقاله شما خوانده میشود، خیلی هم دیر از ذهن خواننده میرود. شاید نوشتن این نوع متن راحت نباشد، اما محال هم نیست. به هر حال مجبور هستید این کار را انجام دهید؛ چون باید با صدها و هزاران پست دیگر مقایسه شوید و به تفاوتهایی برای برنده شدن در این رقابت نیاز دارید.
خوشبختانه روش خوبی برای بازاریابان محتوا و کپی رایترها وجود دارد و آن هم چیزی جز "قدرت کلمات" نیست. به نظر شما چرا وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس اینقدر معروف و قدرتمند بود؟ بله دقیقا به خاطر توانایی خوبی که در صحبت کردن و سخنرانی داشت. او در صحبتهایش از کلمات الهامبخش استفاده میکرد. کلماتی که احساسات را تحریک میکردند و افراد را به هیجان و عمل تشویق میکردند.
پس شما هم میتوانید از کلمات محرک و جذاب در متنتان استفاده کنید.
و کلی مورد دیگر که خودتان میتوانید ایجاد کنید. شاید این جملهها و کلمات ساده به نظر برسند، اما تاثیر زیادی دارند. منظور از "قدرت کلمات"، استفاده از واژههای به اصطلاح "قلمبه سلمبه" نیست و گاهی اوقات سادگی هم نتایج خوبی به همراه دارد.
محتوایی که طولانی باشد، مورد توجه گوگل قرار میگیرد و از دید مخاطب هم جامع و غنی است. اما نه به این معنی که محتوایی حوصله سر بر و تمام نشدنی بنویسید. متن شما باید کامل و جامع و در عین حال خلاصه باشد. از زیادهگویی بپرهیزید و توضیحات بیخودی و طولانی ندهید. نسل امروز حوصله توضیحات اضافی ندارد و نمیتواند کل متن 5000 کلمهای شما را بخواند تا آن چیزی را که لازم دارد از آن استخراج کند. مثلا تصویر بالا نشان میدهد که سایت Moz با خلاصه کردن متنهایش، نرخ کلیک بیشتری دریافت کرده است.
البته به این معنی نیست که شما مجبور به استفاده از تعداد خاصی کلمات هستید! هر پست و هر موضوعی تعداد کلمات خاص خود را لازم دارد. گاهی اوقات تنها 20 کلمه، گاهی 500 کلمه و گاهی به 3000 کلمه نیاز دارید. بستگی دارد کشش موضوع موردنظر و اهمیت آن چقدر باشد.
انتخاب تعداد کلمات متن در جلب توجه مخاطب و رضایت او از محتوایی که نوشتهاید تاثیر دارد.
مثلا ببینید سایت Apple از چه مقدار متن در صفحات خود استفاده میکند. عنوان صفحه خیلی ساده و سریع خوانده میشود و کلی اطلاعات در یک جمله کوتاه گنجانده میشود. با همین 3 کلمه، 2 مزیت متفاوت محصول را نشان دادهاند.
سپس یک پاراگراف کوتاه در مورد ویژگیها و مزایای آن نوشته شده است. این صفحه مهمترین اطلاعات را به شما میدهد و تا حد ممکن هم مختصر نوشته شده است. سعی کنید این خلاصه نوشتن را در عنوان مقاله، متا تایتل و متا دیسکریپشن هم رعایت کنید تا کاربر بداند که با خواندن مقاله شما چه چیزی یاد میگیرد؟ کدام مشکل او حل میشود یا دقیقا به چه نتیجهای میرسد؟
ویرایش جملات و متن هم اهمیت زیادی دارد و البته خیلی هم ساده نیست. برای ویرایش متن، آن را از دید کاربر و با دقت زیاد بخوانید. حتی اگر سالها است که مینویسید، باید این کار را دقیق انجام دهید. کلمات بی قدرت و عباراتی که مطلب خاصی به مخاطب اضافه نمیکنند یا تکراری هستند را حذف کنید؛ وگرنه منتظر افزایش نرخ خروج از صفحات وبسایتتان باشید. چون کاربران خیلی زود از خواندن واژهها و جملات بی معنی که وجود آنها در متن اهمیتی ندارد، خسته میشوند و صفحه شما را میبندند.
مثلا جملهای مثل:
کلمات مازاد و اضافه دارد. چون برنامهریزی همیشه قبل از شروع کار انجام میشود و عبارت "از قبل" اضافی است.
میتوانید برای ویرایش جملات از ابزارهای مختلف استفاده کنید. ابزار انگلیسی زبان Unbounce’s Dejargonator یا ابزارهای فارسی ویراستاران و ویراویراست هم مفید هستند.
معمولا بازاریابان محتوا از ابزارها، برنامهها و نرمافزارهای مختلفی استفاده میکنند. یکی از سادهترین ابزارهایی که غلطهای شما را نمایش میدهد، Google Docs است. البته این ابزار فقط اشتباهات املایی را نشان میدهد و در مورد کلمات اضافی، هجو و اشتباهات دستور زبانی ایرادی از شما نمیگیرد.
یک قانون ساده را همیشه به یاد داشته باشید؛ و آن هم این است که هیچ وقت پیشنویس و نوشته اولیه خود را پست نکنید. ممکن است سریع نوشته باشید و کلی غلط املایی داشته باشید؛ یا در دورههای بعدی که متن را میخوانید، بتوانید آن را روانتر بنویسید.
مهم نیست که چقدر نوشتهاید و چقدر تجربه دارید، به هر حال حین نوشتن اشتباهات زیادی رخ میدهد. مثلا استفاده غلط از قیدها، جابهجا نوشتن کلمات با نقشهای مختلف در جمله و کلمات اضافی یا هجو که متن را از حالت روان درمیآورند. برنامههای انگلیسی زبان رایگانی مانند Hemingway برای کمک در این زمینه وجود دارد. برای متنهای فارسی هم ابزارهایی که در بخش قبلی گفته شد مناسب هستند.
احتمالا افراد مشهوری مانند بازیگران و خوانندهها را میشناسید که هنر فوقالعادهای دارند و بسیار با استعداد هستند. اما آن چیزی که باعث شده است این افراد محبوب شوند، تنها هنر آنها نیست. مهمتر از همه شخصیت و سبک خاصی است که این افراد در زندگی خود دارند. خب نوشتن هم دقیقا همینطور است. اگر لحن و سبک خاصی در نوشتن خود نداشته باشید، فقط یک متن طولانی و کسلکننده نوشتهاید که هیچ کس رغبتی به خواندن آن ندارد. مثلا همین سایت عظیم مدیا مطالب زیادی در مورد دیجیتال مارکتینگ و آیندهپژوهی دارد. نویسندگان این مطالب عاشق این موضوعات هستند؛ اما به این معنی نیست که خوانندهها هم همین حس را دارند. اگر نوشتهها خشک و خستهکننده باشند، افراد کمی آن را میخوانند و این باعث میشود که بازدید وبسایت کمتر شود.
اگر نوشتههای شما جذاب باشند و کمی طنز یا حتی خاطره در آنها وجود داشته باشد، مطمئنا افراد بیشتری آن را میخوانند. این موضوع برای افزایش بازدید وبسایت هم اهمیت دارد. اصلا خودتان یک دور متن را بخوانید؛ اگر از خواندن آن لذت نمیبرید، چطور انتظار دارید کاربران و بازدیدکنندگان آن را تحمل کنند! دقیقا مثل این است که 6:30 صبح از خواب بیدار شوید تا ساعت 8 سر کلاس معارف حاضر باشید! همینقدر کسلکننده و زجرآور! اصلا ممکن است مخاطب نتواند چشمهایش را باز نگه دارد و در حین خواندن متن شما خوابش ببرد!
اما وقتی با لحن منحصربهفرد و خاصی روبرو شود، با لذت به خواندن ادامه میدهد. سایت MailChimp در این زمینه یک الگوی خیلی خوب محسوب میشود. هر نویسندهای در این سایت یک لحن و سبک خاص دارد و از زبان عامیانه و محاورهای استفاده میکند. شما هم میتوانید این سبک را امتحان کنید؛ اما مواظب باشید که متن خیلی هم بی مزه و لوس نشود. متن باید تا حد امکان واقعی و دلچسب باشد.
اکثر سایتها طبق اصول بهبود سئو سایت، کلمات کلیدی را در اول عنوان مقاله خود میآورند و این خیلی هم خوب است. زیرا امتیاز مثبتی برای سایت محسوب میشود و بازدیدکننده هم متوجه میشود که این مقاله همان چیزی را که او میخواهد، ارائه داده است؛ ولی وقتی همه مقالهها به همین صورت شروع شوند و تفاوتی بین آنها نباشد، پس جذابیتی هم برای مخاطب ندارند و توجه او را جلب نمیکنند.
برای نوشتن یک تیتر جذاب که مخاطب را به سمت خود بکشد، باید هدف نهایی خودتان از نوشتن مقاله را مشخص کنید. این مورد هم برای تیتر h1 و هم عنوان سئو صدق میکند. اگر این اصل را رعایت کنید، نرخ کلیک بیشتری میگیرید. چون کاربران اصلا به دنبال این نیستند که ببینند شما از کلمات کلیدی به تعداد کافی استفاده کردهاید یا نه! فقط میخواهند جواب سوال و مشکل خودشان را پیدا کنند.
پس قبل از نوشتن به این فکر کنید که کاربر میخواهد چه کاری انجام دهد و عنوان اصلی شما چگونه به رفع این نیاز کمک میکند. مثلا اگر روی کلمه کلیدی "فروش کتاب" کار میکنید، میتوانید از چنین جملهای در عنوان سئو استفاده کنید:
اکثرا دانشجویان یا افرادی با وضعیت مالی ضعیف چنین کلمه کلیدی را جستجو کردهاند و به دنبال فروش سریع و نقدی کتابهایشان هستند. به همین دلیل این عنوان سریع آنها را جذب میکند. لازم نیست ویژگی و کیفیت خدمات را بیان کنید. تنها به بیان مزایا و مهمترین تفاوت خود با سایر سایتها اکتفا کنید. یک بار این مورد را امتحان کنید و ببینید که نرخ کلیک شما چقدر بیشتر میشود و بازدید بیشتری میگیرید.
برای اینکه بتوانید عناوینی با نرخ کلیک بالاتر بنویسید، باید در مورد کلمات کلیدی اطلاعات بیشتری داشته باشید. بنابراین میتوانید مقاله جستجوی کلمه کلیدی چیست؟ را مطالعه کنید.
خب واضح است که خیلی از کاربران برای پیدا کردن جواب سوالهایشان یا حل مشکلاتشان در اینترنت میچرخند. اما خیلی از افراد هم همینطور در این فضا چرخ میزنند و اگر تیتر مناسبی داشته باشید، ممکن است جذب مطلب شما شوند و متنتان را بخوانند. اگر بتوانید این افراد را که گاها هدف خاصی ندارند و فقط گاهی اوقات با چالشی روبهرو شدهاند را به یک عمل خاص تشویق کنید، کار خیلی مهمی انجام دادهاید.
یکی از روشهایی که میتوانید امتحان کنید این است که احساسات کاربران را برانگیزید. به خصوص افرادی که بر اساس احساس و نه منطق تصمیم میگیرند، با این کار شما حسابی تشویق میشوند. اگر احساسات شدیدی مثل ترس، عصبانیت یا هیجان ایجاد کنید، نرخ کلیک روی دکمههای CTA بیشتر میشود.
شبیه هزاران سایت دیگری که خدمات و محصولاتی شبیه به شما ارائه میدهند نباشید و تفاوتهایی نسبت به آنها داشته باشید. شاید محصول و خدمات شما هیچ فرقی با بقیه نداشته باشد، اما نحوه بیان شما است که کاربر را به سایتتان میکشاند.
گاهی اوقات فقط یک کلمه تفاوتها را نشان میدهد. مثلا:
قطعا شما هم مثل من قبول دارید که تیتر چهارم از همه بهتر است! مگر نه؟
یا مثال زیر را ببینید. به نظر شما کدام تیتر بهتر است؟
اگر بخواهید یکی از این دو سایت را باز کنید، کدام را انتخاب میکنید؟ بله! مسلما مورد دوم بهتر است؛ چون مخاطب به اولین، دومین و آخرین کلینیکی که افتتاح شده است، کاری ندارد، او به دنبال خدمات خوب با قیمت مناسب است.
باید تیتر را طوری بنویسید که جستجوگرِ آن کیوورد، به دنبال همان باشد. مثلا در مورد اول که مربوط به ورزش TRX بود، تیتر زیر مناسبتر از همه است:
فراموش نکنید که احساسات شدید یا منفی را وارد کلمات و جملاتتان نکنید. البته گاهی اوقات ایجاد ترس یا نگرانی خیلی خوب جواب میدهد.
در متن تبلیغاتی یا تیتر به بیان مزایا بپردازید، نه همه ویژگیها. لازم نیست کاربران با همه ویژگیهای محصولاتتان آشنا شوند یا تعریفهای کسلکننده از زبان خودتان بخوانند. نوشتن یکی دو مورد خاص و متفاوت کافی است تا مزیت برند شما در بین رقبا مشخص شود. طوری تبلیغ کنید تا برندتان را شگفتانگیز و متفاوت نسبت به سایرین معرفی کنید. بازدیدکنندگان را با گفتن اینکه برند یا محصول شما چگونه زندگی آنها را متحول میکند، به یک اقدام خاص مثل کلیک کردن، ثبت نام در سایت و ... تشویق کنید.
لحن تبلیغ باید شخصی و عامیانه باشد. از "تو" استفاده کنید و نشان دهید که محصول و خدماتتان چقدر به نفع افراد است.
اولین تبلیغ روی مزایای محصول خود تمرکز کرده است. مزایایی مثل اینکه:
هیچ وقت از جمله مبهمی مثل پسانداز باورنکردنی که مشخص نیست چقدر تخفیف ارائه میدهید، استفاده نکنید. ننویسید "امروز از سایت ما بازدید کنید"! چون شاید افراد فکر میکنند وقت بازدید از سایت شما گذشته است و این تیتر مربوط به زمان خاصی بوده است!
موارد دیگری که باید توجه داشته باشید این است که:
مثلا بنویسید:
نه اینکه
اصلا مشتری به این دستگاه اهمیتی نمیدهد! فقط به دنبال نتیجه استفاده از خدمات جراحی شما است. بعد هم در مورد "تضمین قیمت" و "تضمین کیفیت" بنویسید.
فراموش نکنید که لازم نیست در تبلیغ خود آمار بدهید و کلی عدد و رقم قطار کنید! به جای جزئی نوشتن، روی کلیات وقت بگذارید.
گاهی اوقات ترس از اینکه کاربران شما را انتخاب نکنند یا شما را کنار بگذارند، کاتالیزوری برای جذب بازدیدکنندگان خواهد بود. ترس از دست دادن یک نیروی روانشناختی واقعی است و استفاده از آن در تبلیغات راه آسانی برای افزایش نرخ تبدیل است. سادهترین راه برای پیادهسازی آنلاین این روش، استفاده از تایمرهای شمارش معکوس است که زمان واقعی را نشان میدهند! این تبلیغات حس ترس از اینکه محصول و خدمات را از دست دهند ایجاد میکند که این خیلی عالی است.
این تبلیغات انگیزه افراد را بیشتر میکند. چون گاهی اوقات حس از دست دادن خیلی قویتر از حس به دست آوردن است! همین که کاربر حس کند با تمام شدن زمان شمارشگر چیزی را از دست میدهد، هیجان بیشتری خواهد داشت و سریعتر اقدام به خرید میکند.
منبع: neilpatel | wordstream | thebalancecareers
متن خوبی بود کپی رایتیک و دیجیتال مارکیتینگ دوغول ثروت ساز
متن خیلی خوبی بود👌🏼
melika
2 سال پیش