شناخت روشهای اجرای آیندهپژوهی در کسب و کار به صاحبان کسب و کار کمک میکند که بتوانند آینده بهتری را برای کسب و کار خود رقم بزنند. رویکرد جدید آیندهپژوهی با ایدئولوژی ساخت آینده به جای پیشبینی آن (آن هم صرفا یک پیشبینی خام و بدون در نظر گرفتن چارچوبهای علمی حاکم) این علم را وارد حوزههای مدیریت و برنامهریزی کرده است. اتکای صرف به برنامهریزی سنتی و خطی که اصولا مبتنی بر پیشبینی است برای دستیابی به موفقیت در آینده به هیچ وجه پاسخگوی نیاز مدیران نیست. از طرفی توجه به موضوع آیندهپژوهی، توسعهدهندگان و مدیران هر مجموعه را ملزم به آشنایی با ابزارها و روشهای اجرا و پیادهسازی آن برای هر کسبوکار میکند تا نهایتا با رسیدن به همان برنامهریزی خاص بتوانند آینده مطلوب را بسازند.
مطالبی که در این مقاله خواهید خواند:
-
اگر برنامهریزی را حرکتی برای رسیدن به یک نقطه مطلوب و آمادگی برای حل مسائل و مشکلات دنیای جدید بدانیم، پس باید فرآیند انجام آن نیز متناسب با شرایط دنیای جدید مورد بازنگری و ترسیم مجدد قرار گیرد.
در دنیای امروز، اتکای صرف به برنامهریزی به شیوه سنتی که مبتنی بر پیشبینی است، تقریبا غیر ممکن و به همین دلیل آیندهپژوهی و رویکرد نوین آن وارد عرصههای مدیریت و برنامهریزی شده است. این رویکرد به جای پیش بینی روندها، تاکید بر یافتن حوزههای جدید و بالقوه مناسب در آینده یک کسبوکار را دارد. همچنین با در نظر داشتن قدرت تأثیرگذاری تحولات علمی و فناوری که میتواند در رفع چالشها و مسائل پیشِ روی برنامهریزی نقش مهمی داشته باشد، جدا از ارزیابی تأثیراتی که ادامه روندهای موجود میتواند داشته باشد، تأثیرات مربوط به شروع روندهای ناپیوسته و جدید در آینده را (هم آنهایی که اکنون وجود ندارند؛ اما قابل پیشبینیاند و هم آنها که حتی قابل پیشبینی هم نیستند) نیز مورد بررسی قرار میدهد.
در ادامه به معرفی برخی از ابزارهای مفید آیندهپژوهی میپردازیم که در برنامهریزیهای بلندمدت یک شرکت تجاری و یا سازمانهای ارائه خدمات استفاده میشوند.
ابزارهای پیادهسازی آیندهپژوهی
-
۱- پویش محیطی
رصد، جمع آوری، پردازش و تحلیل دادهها و اطلاعات مربوط به رویدادهای کنونی یک سازمان و همینطور اتفاقات محتمل پیشِ روی آن تحت عنوان پویش محیطی (Environmental Scanning) شناخته میشود. این کار با هدف آگاهی از چگونگی پیشروی سازمان انجام میشود و به دلیل تاثیراتی که محیط پیرامون بر روی یک کسب و کار میگذارد، به آن جهت میدهد.آگاهی به این موضوعات، مدیران و شرکتهای توسعهدهنده کسبوکار را در برنامهریزی و چشماندازسازی توانمندتر میکند و عدم تشخیص رویدادها و روندهای در حال پیدایش یا مجهول (به دلایل متفاوت و وابسته به شرایط اجتماعی و اقتصادی)، منجر به ایجاد موقعیتها یا دشواریهای بالقوهای میشود که میتواند بر آینده آن کسبوکار تأثیرات عمیقی بگذارد.
پویش محیطی از روشهای مهم آیندهپژوهی محسوب میشود و شامل گامهای زیر است:
- ایجاد یک چارچوب پویشی ( تنظیم مجموعهای از اولویتهای مهم پویش محیطی)
- انجام فرآیند پویش و نظارت مستمر بر آن
- روش برقراری ارتباط میان دادههای با اهمیت (درون سازمان یا بیرون از آن)
- سنجش و ارزیابی تاثیر کاربردهای این فرآیند و آگاهی
۲- تحلیل روند
تحلیل روند (Trend Analysis) روش بسیار ساده و محبوبی برای جمعآوری اطلاعات و تاریخچه لازم درباره یک بیزنس است که معمولا شامل بخشهای زیر میشود:- شناخت روند گذشته تا به حالِ رفتار و نیازهای مشتری،
- مطالعه تغییرات در میزان درک مشتری از ارزشهای محصولات یا خدمات آن بیزنس (اصطلاحا تعیین ارزش درکشده/Perceived Value)
- شناسایی تغییرات در میزان هزینهها، نوع فناوری به کاربرده شده و در کل تحولات یک صنعت پس از یک دوره
بعد از آن، به کمک اطلاعات جمعآوریشده، منحنیهای مربوط به این تغییرات رسم میشود تا تصویری از روند کلی بدست آید.
۳- برنامهریزی بر پایه سناریو
برنامهریزی بر پایه سناریو (Scenario-based Planning یا Scenario Planning) یکی دیگر از روشهای قاعدهمند و بسیار رایج آیندهپژوهی است که از آن برای کشف فرضیاتی در مورد آینده و دستاوردهای محتمل آن در پی ادامه دادن یا ندادن روند کنونی هر بیزنس و سازمان استفاده میشود. همچنین به شناسایی پیچیدگیهای موجود در روند پیشروی مجموعه میپردازد که موجب روشن ساختن تمام عدمقطعیتها و واقعیتهای متفاوتی پیشِ روی هر کسبوکار خواهد شد.هدف از تعریف سناریوها انتخاب فقط یک آینده مطلوب و تلاش برای به حقیقت پیوستن آن و همچنین پیداکردن محتملترین آینده و تطابق پیدا کردن با آن نیست، بلکه هدف اصلی برنامهریزی بر پایه سناریو (سناریوپردازی) گرفتن تصمیمهایی راهبردی است که برای همه آیندههای ممکن به اندازه کافی آگاهانه و پابرجا باشند.
۴- برنامهریزی بر پایه فرض
هیچ کسی نمیتواند آینده را با قطعیت بشناسد؛ اما این امکانپذیر است که شرایط آینده را تجسم کنیم و با درنظرگرفتن برخی فرضها یا به عبارت دیگر، برخی قضاوتها، برنامههایی برای رویارویی آینده تهیه کنیم. چنین هدفی با بهکارگیری روش برنامهریزی بر پایه فرض (Assumption-based Planning) قابل دستیابی است.برخی از فرضها درباره آینده به احتمال بسیار زیاد درست از آب در میآیند؛ اما برخی دیگر در برابر رخدادهای غیرقابلکنترل و پیشبینینشده آسیبپذیرند. از سوی دیگر برخی از فرضها درباره منابع، مشتریان و نحوه سودآوری در موفقیت برنامهها بسیار تعیینکننده و پر اهمیتاند؛ در حالی که نقش برخی دیگر (که برای هر مجموعه متفاوت است) بیشتر حاشیهای و کماهمیت است.
برنامهریزی بر پایه فرض ابزاری است که میتوان به کمک آن برنامههایی بسیار پابرجا (Robust) و انطباقپذیر (Adaptable) تهیه کرد.
۵- تصمیمگیری پابرجا
-
یکی دیگر از روشهای آیندهپژوهی، تصمیم گیری پابرجا (Robust Decision-Making یا به اختصار، RDM) یک چارچوب تحلیلی و چرخهای از تصمیمگیری است که هدف آن شناخت راهبردهای بالقوه و پابرجا برای هر کسبوکار، مشخص کردن نقاط ضعف و قوت راهبردهای پیشنهادی و پس از آن سبکوسنگینکردن و رسیدن به یک مجموعه راهبرد مشخص و قابل اجرا برای آن کسبوکار و سازمان خاص است.
RDM به جای تکیه بر پیشبینیهای آماری یا به عبارتی، به جای تمرکز بر محتملترین آینده، به صراحت چند آینده محتمل را به عنوان بهترین نمایندگان اطلاعات موجود درباره آینده نامعلوم یک کسبوکار در نظر میگیرد. سپس به توسعهدهندگان و تصمیمگیرندگان کمک میکند تا اقدامات کوتاهمدتی را شناسایی کنند که در میان طیف وسیعی از این آیندهها، پابرجا هستند؛ اقداماتی که منجر به تحقق همه یا اکثر اهداف تصمیمگیرندگان میشود. در این مرحله این که چه آیندهای به وقوع خواهد پیوست اهمیت ندارد، RDM پرسش قدیمی «آینده چه چیزی را با خود خواهد آورد؟» را تبدیل به پرسش «امروز چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا به همان آیندهای که میخواهیم برسیم؟» میکند که پاسخ بهتری خواهد داشت.
در این مقاله به پنج ابزار از نه ابزار پیادهسازی فرآیند آیندهپژوهی پرداختیم. با ما همراه باشید تا در بخش دوم مقاله روشهای اجرای آیندهپژوهی در کسب و کار بعد علاوه بر معرفی بقیه ابزارها، نقاط ضعف و قوت آنها را نیز در توسعه کسبوکارها بررسی کنیم.
-
۰ نظر